• وبلاگ : وب سايت اختصاصي دکتر خسرو محمدي
  • يادداشت : سات روآر، نه سوادرودبار
  • نظرات : 114 خصوصي ، 869 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + خسرو 
    لال شو
    بر حسب يک سنت ديرينه، مازندراني ها هر ساله شب تيرماه سيزده را به عنوان (لال شو) جشن مي گيرند که در آن شب با دادن انعام و هدايا، به نوعي بعنوان عيد ياد مي کنند. همچنين خانواده داماد به منزل پدر عروس که هنوز به خانه نيامده عيدي مي فرستند، در قالب يک مجمع سري که يک قواره پارچه مقداري وجه نقد و مواد غذايي ... است.
    نقل و قول هاي محتلف براي اين شب :
    1) عده اي کمان انداختن آرش و
    2) عده اي شب سيزده را بخاطر اين محترم مي شمارند که تيرما 13 برابر با نيمه آبان و در تقويم تبري برابر ميلاد امام علي ( ع ) بود و
    3) همچنين بعداز تيرماه سيزده شو (( نيمه آبانماه آغاز فصل کشت بهاره هست که پاييز مي کارند و بهار درو مي کنند و نوعي عيد کشت و کار هم محسوب مي شود !!!!
    در مراسم تيرما 13 از 24 ساعت قبل از تيرماه سيزده جوانان براي گرفتن ( شيش ) شاخه هاي درخت که معمولا توت و يا شاخه هاي درختان ديگر تا ارتفاع يک و نيم الي دو متر بود را جمع مي کردند بر دوش مي گرفتند با صداي لال انه، لال انه آن چوب را بر درب مي کوبيدند و وارد منزل صاحب خانه مي شدند و صاحب خانه نيز استقبال و انعامي مي داد، يک چوب از آن چوبها را صاحب خانه بر ميداشت و بر تاج خانه آويزان مي کرد و آن را خوش يمن مي دانست.
    همچنين معتقد بودند که اگر زني فرزند نداشت آن چوب را بر آن زن ترکه مي زدند صاحب فرزند مي شود، در اين برنامه شامگاهي و کوچه گردي و حضور در منازل، اشعاري را زمزمه مي کردند و به قول قديميها (( وشون صدا محله ره پيته )) ولي مي گفتند ما لال هستيم از جمله:
    (( لال انه لال انه ، پار بورده امسال انه، آبي قدک دار انه، سال اتا بار بار انه، هن نوه هلون نووه، لال اينجه مغبون نووه ))
    اين لال هاي تيرما 13 شو، صداي شان بلند تر بود به اين اميد که هيچ زباني لال نگردد و هيچ زني بي فرزند نباشد و عيد ميلاد علي هم بتاريخ تبري مبارک باشد و کشت و محصول پرباري هم کشاورزان اين فصل در فصل برداشت آتي داشته باشند.
    + خسرو 
    امروز اول مهر است و رئيس جمهور به مدرسه مي رود و زنگ اول مهر را مي زند. از امروز 13 ميليون دانش آموز را صبح به صبح راهي مدارس زنگ زده مي‌کنيم. نظام آموزشي ما يک نظام مکانيکي فرسوده و زنگ زده است که هي پيچ و مهره‌هايش را روغن مي‌زنيم بلکه چند گام ديگر دوام بياورد. آن هم در عصري که نظام‌هاي آموزشي ارگانيک به پايان خود رسيده اند و عصر نظام‌هاي آموزشي کاتاليک فرا رسيده است.
    آي معلم‌هاي عزيز، ما مي دانيم که شما در اين زنگ زدگي بي تقصيريد شما هم در دام يک نظام تدبير زنگ زده، گرفتار شديد و زنگ زديد، اما شما مراقب کودکان ما باشيد مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنيد مشق شب شيوه اي زنگ زده است، باور کنيد املا مغز کودکان ما را زنگ زده مي‌کند، باور کنيد ارزيابي کودکان بر اساس نمره، سمي است که شخصيت کودکان ما را زنگ نمي زند بلکه متلاشي مي کند، باور کنيد رقابت هايي که بر سر نمره ايجاد مي کنيد از ترکش‌هاي جنگي مخرب تر است. لطف کنيد ديگر به کودکان ما درس ندهيد. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس داديم و به دانشگاه فرستاديم، اما همه چيز بدتر شد. تصادفات رانندگي‌مان بيشتر شد، ضايعات نان‌مان بيشتر شد، آلودگي‌ هواي‌‌مان بيشتر شد، شکاف طبقاتي مان بيشتر شد، پرونده‌هاي دادگستري‌مان بيشتر شد، تعداد زندانيان‌مان بيشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بيشتر شد. پس ديگر دست از درس دادن برداريد. آموزش کودکان ما ساده است ما ديگر به دانشمند نيازي نداريم ما اکنون دچار کمبود مفرط آدم‌هاي توانمند هستيم.
    پس لطفا به کودکان ما فقط زندگي کردن را ياد بدهيد. به آنها گفت‌وگو کردن را، تخيل را، خلاقيت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستي با طبيعت را، لذت بردن از برگ درخت را، دويدن و بازي کردن را، رقصيدن و شاد بودن را، از موسيقي لذت بردن را، آواز خواندن را، بوييدن گل را، سکوت کردن را، شنيدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بياموزيد...
    + خسرو 
    يکي از اصلي‌ترين مولفه هاي بلوغ عقلاني و روحي، چه در سطح فردي چه در سطح اجتماعي، «توانايي گفت‌وگو»‌ است. در واقع بدون تقويت اين توانايي در يک جامعه، آرزوي توسعه آرزويي محال است.
    گفت‌وگو يک توانايي محوري براي مبادله انديشه‌ها است که در آن هر طرف بايد دستکم ده ويژگي‌ داشته باشد تا در پايان، هر دو طرف از گفت‌وگو راضي باشند. اين توانايي‌ها عبارتند از: توانايي گوش دادن فعال (فقط نشنويم بلکه عميقاً گوش بدهيم)؛ توانايي سخن گفتن محترمانه؛ توانايي ابراز خويش يا سخن‌گفتن صادقانه (صاف و رو راست و بدون پيچيدگي سخن گفتن)؛ توانايي پذيرندگي و آموزندگي (به مثابه يک فرد عالم که نيازي به يادگيري از ديگران ندارد وارد ‌گفت‌وگو نشويم)؛ توانايي داشتن ذهني گشوده و باز نسبت به ديدگاه ديگران (حق را در انحصار خودمان ندانيم)؛ توانايي صبر در شنيدن و آرامش در بيان نظر؛ توانايي تعليق ذهني (گوش دادن بدون پيش‌داوري و توقف موقت دادن به باورهاي قبلي‌مان)؛ توانايي همدلي و جانبداري سازنده (به طرف مقابل فرصت و آرامش بدهيم تا مقصودش را به اندازه کافي توضيح بدهد)؛ توانايي جويندگي (همواره در جست‌وجوي دانستن بيشتر باشيم)؛ و توانايي ناظر بودن (خودآگاه بودن در طول گفت‌وگو، خود را فريب ندادن،‌ بر پچ‌پچ‌هاي دروني غلبه کردن).
    + خسرو 
    "آيا ما مدرن رفتار مي كنيم؟"
    ويکتور پِلِوين (Victor Pelevin) رمان نويس روس در رمان 2008 خود، مدرن بودن را چنين تعريف مي کند:
    – قطارهاي روسي سر موقع برسند و حرکت کنند؛
    – کارکنان رشوه نگيرند؛
    – قضات به تلفن‌هاي توصيه‌اي پاسخ ندهند؛
    – تجار درآمد خود را به لندن نبرند؛
    – پليس راهنمايي و رانندگي با حقوق خود راحت زندگي کنند؛ و ...
    مدرن شدن يک طيف است. بعضي به اشتباه فکر مي کنند که مدرن بودن يعني مصرف کالاهاي لوکس، پوشيدن لباس‌هاي گران قيمت، سوار شدن اتوموبيل آلماني و زندگي در خانه‌هاي بزرگ. کاملاً بد فهميده اند. مبناي مدرن بودن در افکار و رفتار است و نه در نوع مصرف.
    ريشه فلسفي مدرن بودن در مدنيّت است. شخصِ مدرن به تکثّر برداشت و انديشه معتقد است و نظر خود را صرفاً يک نظر در ميان نظرات ديگر تلقي مي‌کند. شخصِ مدرن، متفاوت بودن فکري انسان‌ها را حق آن‌ها مي‌داند. شخصِ مدرن با دليل و fact با ديگران تعامل مي کند نه تخيلات، توهمات و شنيده‌ها. شخصِ مدرن به کسي که به او مي‌گويد: من شما را دوست ندارم، مي‌گويد حقِ شماست که مرا دوست نداشته باشيد؛ مگر قرار است همه مرا دوست داشته باشند. شخصِ مدرن در هيچ شرايطي دشنام نمي‌دهد، پرخاش نمي‌کند بلکه تلاش مي‌کند ريشه‌هاي جهل طرف مقابل را کشف کند. شخصِ مدرن نه اجازه مي‌دهد ديگري وارد حريم خصوصي او شود و نه در حريم خصوصي ديگران دخالت مي‌کند. اما يک ويژگي شخصِ مدرن بسيار تعيين کننده است: به محض اينکه پاي خود را از منزل بيرون گذاشت در سطح جامعه براي تمامي شهروندان، حقوق انساني قائل است.
    فکر کردن، استدلال آوردن، مؤدب بودن، احترام گذاشتن، نظيف بودن، رعايت حقوق ديگران، رعايت قانون، منظم بودن،، وظيفه شناس بودن، ماليات دادن، درآمد بدون زحمت را قبول نکردن، دقيق بودن، حرف بيهوده نزدن، تخريب نکردن، غيبت نکردن، قانع بودن، دورغ نگفتن، انتهاي صف ايستادن، تهمت نزدن، وجدان کاري و صدها انديشه و رفتار ديگر از مشتقات مدرن بودن است.
    درست مي‌فرماييد؛ اگر همه اين گونه رفتار کنند کشور بهشت مي‌شود...
    + خسرو 
    امداد هوايي به يك پيرمرد سوادكوهي
    پيرمردي که در ارتفاعات سوادکوه، دچار حمله قلبي شده بود با اورژانس هوايي به بيمارستان منتقل شد.
    عصر روز چهارشنبه 7 تير ماه 1396 مرد حدودا 70 ساله اي در ارتفاعات کوه شلفين سوادکوه( گرد موزي در اطراف روستاي سات روآر) دچار حمله قلبي شد که با حضور نيروهاي امدادي اورژانس 115 سوادکوه و انجام کمکهاي اوليه پزشکي، اين بيمار با بالگرد از ارتفاعات سوادکوه به بيمارستان امام رضا(ع)آمل انتقال داده شد تا تحت درمان کامل قرار گيرد.
    حاج باقر محمدي عضو شوراي روستاي سات روآر به همراه چند تن از اهالي براي بازديد از منابع آب اطراف روستا و به منظور بررسي شرايط انتقال آب از چشمه هاي آب منطقه اي بنام گرد موزي به روستا به اين منطقه رفتند كه به دليل كهولت سن و ارتفاع بسيار بالاي منطقه، دچار هايپوكسي و اختلال در تنفس شد كه پيگيري هاي جدي و قابل توجه يكي ديگر از اعضاي شورا حاضر در منطقه بنام مهندس فريبرز جمشيدي و انتقال ايشان با بالگرد، باعث نجات جان اين پيرمرد سوادكوهي شد.
    + خسرو 
    متاسفانه ضايعه اسفناک ديگري همه فاميل بزرگ سات روآري را عزادار کرد و مردي دوست داشتني را از دست داديم. مهربان فاميلي را از دست داديم که در تمامي مراسم هاي شادي و غم فاميل حضوري بي ريا و خالصانه داشت.
    حاج حرمت الله سبحاني(محمدي)، مردي مهربان، دلسوز، با ايمان، خالص، صادق و زحمت كش كه در يك سانحه رانندگي در تاريخ 14 خرداد 1396 از ميان ما رفت و جايش براي هميشه خالي خواهد بود.

    عرض تسليت دارم خدمت همه سات روآري هاي عزيز و به ويژه خانواده هاي محترم سبحاني، آقايي، محمدي، جمشيدي و ...

    روحش شاد
    + از اهالي يوادرودبار 
    سلام،متاسفانه به علت جو دو دستگي حاکم بر اين روستا و قحط الرجالي در ميان اهالي،مجددا اگر قرار باشه با سبک و سياق سابق اين سه يزرگوار براي چهار سال آينده انجام وظيفه کنند و هر يار شاهد دعواي انها ياشيم،اين روستا در جا ميزنه،همينطور که تا الان که درجا زده،مشکل اب اين روستا به حد بحراني رسيده و دريافت انشعابات غير مجاز بعضي از ساکنين ذي نفوذ و تطميع اعضاي شورا،جو بدي را بوجود اورده که اگر چاره انديشي نشود درگيري ها و ناهنجاريهايي در اينده نزديک شاهد خواهيم بود،
    اعضاي فعلي شورا نشان دادند نه توان حل مشکلات را دارند و نه دغدغه ان،
    موفق باشيد
    + خسرو 
    همزمان با دواردهمين دوره انتخابات رياست جمهوري و پنجمين دوره شوراهاي اسلامي شهر و روستا در سراسر كشور، دومين دوره انتخابات شوراي اسلامي روستاي سات روآر نيز با حضور پرشور و قابل توجه اهالي در تاريخ 29 ارديبهشت 1395 برگزار شد و يك بار ديگر اهالي محترم روستا، به اعضاي قبلي شورا اعتماد كردند و به آقايان حاج افلاطون آقايي، حاج باقر محمدي و فريبرز جمشيدي راي دادند و اين سه نفر، به عنوان اعضاي اصلي شوراي اسلامي سات روآر انتخاب شدند و آقاي علي(رهبر) نجفي نيز به عنوان عضو علي البدل انتخاب شد.
    ضمن تبريك به اين سه عزيز و آرزوي موفقيت در خدمت به مردم خوب روستا، اميدواريم اين بزرگواران با پذيرش اين مسئوليت سنگين، در خدمت به اهالي و ايجاد انسجام و هماهنگي در سطح روستا موفق باشند و بتوانند از چهار سال فرصت طلايي براي آباداني روستا،حداكثر بهره برداري را ببرند.
    + خسرو 
    - افسر بازنشسته نيروي انتظامي با 31 سال خدمت خالصانه
    - فرمانده انتظامات دانشگاه پليس
    - فرمانده قرارگاه و فرمانده يگان ويژه دانشگاه علوم انتظامي
    - افسر تجسس راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ
    - نماينده بازرسي راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ در دادسراي نظامي
    - 4 سال نماينده روستاي سوادرودبار در فرمانداري و شوراي اسلامي سوادكوه
    - عضو فعلي و رئيس شوراي اسلامي روستاي سوادرودبار
    - عضو هيئت امناي حسينيه پايين محله سوادرودبار
    - دلسوز، پرتلاش، شجاع و كاربلد
    - برخوردار از حمايت اهالي محترم بالا محله و پايين محله
    - داراي پشتوانه فكري و مشورتي قوي

    #29 ارديبهشت
    #حاج باقر محمدي سوادرودباري
    #كانديداي شوراي اسلامي روستاي سوادرودبار
    + خسرو 
    كانديداهاي پنجمين دوره شوراهاي اسلامي شهر و روستا(دومين دوره انتخابات شوراي اسلامي روستاي سوادرودبار(سات روآر):
    1_حاج افلاطون اقايي(عضو فعلي شورا)
    2- حاج باقر محمدي(عضو و رئيس فعلي شورا)
    3- فريبرز جمشيدي رودباري(عضو فعلي شورا)
    4- رهبر نجفي

    # 29 ارديبهشت 1396
    # انتخابات شوراي اسلامي روستاي سوادرودبار(سات روآر)
    + خسرو 

    قابل توجه مديران و نمايندگان ادوار مجلس و شوراها، مديران زنجيره اي، مديراني كه مدير متولد شده اند، مدير هستند و مدير خواهند ماند...:

    ساول آلينسكي در كتاب خود "قواعد افراطيون" به نكته جالبي اشاره مي كند. از نظر وي وقايع يا رخدادها تنها پس از آن كه انديشمندانه در ضمير شخص بازتاب كنند، تبديل به تجربه مي شوند. در اين كتاب مي خوانيم: "كمتر كسي يافت مي شود كه تجربه اندوزد. بيشتر افراد، روزگار را با از سر گذراندن مشتي رخداد سپري مي كنند. رخدادهايي كه بدون هضم شدن از سيستم آن ها مي گذرد. رخداد هنگامي به تجربه تبديل مي شود كه هضم شود، نور انديشه بر آن بتابد، به روند كلي حركت پيوند خورد و در متن آن همبافت شود."

    با اين حساب، چيزي كه اين روزها مديران ما به آن نياز دارند، اين است كه تامل كنند، دمي كنار بكشند و متفكرانه درباره آنچه تجربه مي كنند بينديشند. لازمه اين كار، سپردن مسئوليت ها به جوانترها و به نفع آنها ميدان را خالي كردن و در نهايت؛ قرار دادن تجربيات و اندوخته ها به مديران جوان است.

    + خسرو 
    اين كه تن به انجام هركاري نميدي به اين معني نيست كه نميتوني!
    بهش ميگن "چهارچوب"!
    چهارچوبي كه خودت براي خودت تعريف ميكني و پايه و اساسش از "خانواده" شكل ميگيره...
    كسي كه چهارچوب داره، "اصالت" داره "ريشه" داره...
    اصالت و ريشه رو نه ميشه خريد نه ميشه اداشو درآورد و نه ميشه با بزك و دوزك بهش رسيد!
    اصالت يعني؛
    دلت نمياد خيانت كني،
    دلت نمياد دل بشكني،
    دلت نمياد دورو باشي،
    دلت نمياد به هر قيمتي فردي رو كنار خودت داشته باشي،
    دلت نمياد پول نامشروع بدست بياري،
    دلت نمياد آدما رو بازي بدي.
    اين بي عرضه گي نيست!
    اسمش "اصالته"
    + خسرو 
    ضرب المثلي مي گويد: "مبارک باد آن که مي تواند به فرزندانش ريشه و بال ببخشد".
    نيازمند ريشه دواندن هستيم. در دنيا جايي هست که در آن به دنيا آمده ايم، زباني را آموخته ايم و شنيده ايم که چگونه پيشينيان ما از پس مشکلاتشان برآمده اند. در برابر ريشه هايمان، مسئوليم.
    بايد بال نيز داشته باشيم. بال ها افق هاي بي پايان را به ما مي نماياند و به دوردست ها مي برد. بال ها اجازه مي دهند، ريشه هم نوعان خود را بشناسيم و از آن ها بياموزيم. بال هاي انديشه مان، موجب اوج گرفتن و تعالي ما مي شوند.
    اگر ريشه هايمان را فراموش کنيم، در شلوغي و هياهوي دنيا گم مي شويم و به دنبال اصالت، سرگردان خواهيم شد.
    اگر بال آگاهي نداشته باشيم، افق ديدمان محدود مي شود و از منحصر بفرد بودن و خودشکوفايي باز مي مانيم.
    مبارک است وجود آن کسي که "ريشه اصالت" و "بال آگاهي" دارد ...
    + خسرو 

    سيزده روز گذشت، به همين سادگي!

    352 روز ديگه هم ميگذره، به همين سادگي!

    عمر هم تموم ميشه!

    به همين سادگي!

    "قدرروزهاي عمرمون رو بيشتربدونيم،به همين سادگي...

    و خبرهاي مهمي هم در سال جديد در راه است؛ انتخابات رياست جمهوري و مهم تر از آن "انتخابات شوراهاي شهر و روستا" و انتخابات دومين دوره شوراي روستاي "سات روآر"... به همين سادگي!

    به اميد انتخابات موفق و انتخاب بهترين گزينه ها...

    + خسرو 
    يا مقلب القلوب و الابصار...
    دميده شدن روح بهار در كالبد هستي و خلقت دوباره از دل طبيعت خفته، آغازي طرب انگيز را نويد مي دهد. حلول روزهاي خجسته نوروز و آغاز سال 1396 بر شما عزيزان، مخاطبان گرامي و همچنين هم محلي ها و همشهري هاي عزيزم؛ ساتروآري هاي خوب مبارك و فرخنده باد.
    ضمن آروزي سالي آكنده از توفيق، سلامتي و شادكامي از درگاه ايزد منان، اميد است در سال جديد نيز از حضور گرم و همراهي صميمانه شما بزرگواران بهره مند باشم.
     <      1   2   3   4   5    >>    >