سوادکوه، شهرستانی است در قسمت مرکزی استان مازندران که از شمال به قائمشهر از جنوب به شهرستان فیروزکوه از شرق به شهرستان ساری و از غرب به شهرستان بابل میرسد. سوادکوه به دلیل موقعیت جغرافیایی کمنظیر، از انبوهترین و بکرترین جنگلهای استانهای شمالی (جنگل های هیرکانی) برخوردار است.
برخلاف تصور اکثر گردشگران، سوادکوه یک شهر نیست، سوادکوه شامل شهرهای شیرگاه، زیرآب، پل سفید، آلاشت، ورسک و دهها روستای کوچک و بزرگ است. برخی سوادکوه را پایتخت طبیعت ایران میدانند؛ با بیان قابلیتهای طبیعی سوادکوه، پی به این واقعیت خواهیم برد.
در سفر به سوادکوه میتوانید دیدنیهای زیر را در نظر داشته باشید:
آبشار 27 متری گزو، پل ورسک و 3 خط طلا، آبشار پلنگدره، جنگلهای شاهکلا، آبشار سلهبن، برج لاجیم، دوشاخه سنگ، سرچشمه در اسله، یخچالهای کوهستان، دریاچه شورمست، هفت حوض، مجتمع تفریحی سنبل رود، سد خاکی البرز، پل شاهپور، موزه و رصدخانه آلاشت و غار اسپهبد خورشید که به عنوان بزرگترین طاق طبیعی دنیا شناخته شده است.
حالا خود قضاوت کنید آیا سواد کوه «پایتخت طبیعت ایران» نیست؟!
از کدام راه به سوادکوه برویم؟
برای رفتن به استان مازندران 3 محور کندوان، هراز و فیروزکوه پیشرو هستند که ما باید مسیر فیروزکوه را انتخاب کنیم.
چون اکثر گردشگران برای سفر به شمال، ابتدا به تهران میآیند و از آنجا راهی میشوند، توضیحات مسیر را از مبدا تهران به مقصد سوادکوه و شیرگاه میگوییم.
نقطه آغاز مسیر، محل تلاقی اتوبان شهید بابایی و جاده دماوند است؛ یعنی چه از چهارراه تهرانپارس به سمت شمال بیاییم و چه از میدان نوبنیاد به سمت شرق، به این نقطه میرسیم.
از نقطه آغاز مسیر بعد از 9 کیلومتر، به جاجرود میرسیم و بعد از آن به بومهن و رودهن، مسیر را تا شهر دماوند ادامه میدهیم.
جهت اطلاع از نقطه آغاز مسیر راه تا شهر دماوند 40 کیلومتر راه است. یک نکته هم این که شهری که در مسیر تهران ـ شمال است و اکثرا آن را دماوند مینامند، در حقیقت گیلاوند نام دارد و برای رفتن به دماوند باید وارد فرعی شویم. مسیر خود را از گیلاوند به سمت شمال، ادامه میدهیم.
تک درخت نارون شد رنگرنگ
39 کیلومتر بعد از گیلاوند، در وسط صحرایی بیآب و علف، شاهد تک درختی هستیم.
همان تک درختی که معلم دوران ابتدایی ما را وادار به حفظ این شعر میکرد و ما به رغم حافظه ضعیف، باعشق آن را حفظ میکردیم.
تک درخت نارون شد رنگ رنگ
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ
36 کیلومتر بعد از تکدرخت، به شهر فیروزکوه میرسیم و 17 کیلومتر بعد از فیروزکوه، وارد دروازه استان مازندران میشویم؛ «شهرستان سوادکوه» از همانجا شروع میشود.
حدود 17 کیلومتر بعد از میدان شهر فیروزکوه، سمت چپ، یک فرعی میتوانیم برای رسیدن به چشمه آب گدوک و چندین دوغفروشی و آشفروشی، وارد آن شویم.
بعد از رفع خستگی و تشنگی در گدوک، مسیر خود را به سمت شمال ادامه میدهیم؛ مسیری سراشیبی به نام «گردنه گدوک.»
3 کیلومتر بعد از چشمه گدوک، با کمی دقت به سمت راست، متوجه آبشار صخرهای زردرنگی خواهیم بود که به آن «آبشار شورآب» گویند.
بالای این آبشار، ریل قطار و آن سوی ریل، روستای شورآب واقع شده است.
قابل توجه اینکه، سرچشمه آب این آبشار از چشمهای داخل تونل قطار میآید و جالبتر این که پزشکان روسی در جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسیدند که این آب به دلیل املاح خاص، میتواند برای زخم سربازان مفید باشد.
بعد از منطقه شورآب، همچنان که در گردنه گدوک به سمت پایین در حرکتیم، در سمت راست و چپ، کوههای سنگی عظیمی وجود دارد. در دل کوههای سمت راست، شاهد 3 ریل موازی قطار، به فاصله حدود 100 متر خواهیم بود که به آنها «3 خط طلا» میگویند. بعد از گذشتن از 3 خط طلا و تونل، وارد اولین شهر از شهرستان سوادکوه، «ورسک» میشویم.
ادامه سفر
بعد از گذشتن از ورسک و پس از عبور از پادگان دوآب، بالای تپهای در سمت چپ، دیواری کوتاه ولی قطور را میبینیم که در وسط آن ستونی به یادبود سر بلند کرده است.
این محوطه «آرامگاه اخوت» نام دارد.
داستان از این قرار بوده که وقتی کارگران راهآهن مشغول حفر تونل معروف به تونل ششم بودند، ناگهان کوه ریزش کرده و همگی آنها که حدود 40 نفر بودند با لباس کار، چکمه، تیشه، بیل و کلنگ در این محل مدفون میشوند.
چند دقیقه بعد از گذشتن از آرامگاه اخوت، سمت راست تابلوی «به سمت سمنان» را میبینیم که با کمی دقت در ابتدای این جاده، در دل کوهی عظیم، غار عجیبی وجود دارد به نام «غار اسپهبد خورشید» که به گفته پژوهشگران، بزرگترین طاق طبیعی دنیا است.
چند کیلومتر جلوتر، به شهر بعدی شهرستان سوادکوه، یعنی «پلسفید» میرسیم. این شهر، برای اکثر گردشگران، نامی آشنا است زیرا «دریاچه شور مست» در حومه پل سفید قرار دارد.
بعد از پل سفید، به «پلیس راه سوادکوه» میرسیم، این منطقه به «دوراهی آلاشت» معروف است.
برای رفتن به آلاشت در این دوراهی به سمت راست از جاده اصلی سواد کوه محور ارتباطی تهران به قائمشهر جدا شده و پس از عبور از روی رودخانه تلار به طرف غرب به طول 25 کیلومتر ادامه می یابد و از اماکن بسیار زیبائی عبور می کند . آلاشت در ارتفاعات نیمه جنگلی البرز مرکزی قرار دارد و اغلب ساختمانهای آن با خشت خام ساخته شده و سقف آنها به شکل زیبائی با تخته یا لت پوشش داده شده اند . کوچه های آن با پهنای کم و شیب فراوان سنگ فرش بوده و هر گوشه ای از آلاشت برای خود نامی خاص دارد و کل محل به چند محله با نامهای خاص تقسیم شده است.
در ادامه محور اصلی بعد از پلیس راه به شهر بعدی یعنی «زیرآب» میرسیم. در «زیرآب» علاوه بر جاذبههای طبیعی، امامزادههای بسیاری مدفون هستند. امام زاده عبدالحق در مرکز شهر زیر آب قرار دارد و به همراه امامزاده عبدالله آمل و تکیه پهنه کلا ساری جز بهترین جاذبه های زیارتی مازندران است .
16 کیلومتر بعد از زیرآب، به شمالی ترین شهر شهرستان سوادکوه، یعنی «شیرگاه» میرسیم. گردشگرانی که قصد «سوادکوه گردی» دارند، بهتر است، شیرگاه را مکان استقرار خود قرار دهند.
به یقین از شیرگاه، دسترسی به آبشار گزو، جنگلهای شاه کلا، آبشار پلنگ دره، سد خاکی البرز، سنبل رود، دوشاخه سنگ، پل شاهپور، جوارم و هفت حوض بسیار آسانتر از جاهای دیگر سوادکوه است.
دشت، رودخانه و جنگل از نعمتهای خداوند هستند، ولی ما کمتر جایی را دیدهایم که این سه نعمت الهی در یکجا جمع شوند. در شیرگاه، شاهد این مهمانی خواهیم بود. شیرگاه، دشتی است که رودخانه تالار از وسط آن میگذرد و توسط کوههای جنگلی انبوه احاطه شده است. شیرگاه جایی است که در بهار تعداد شکوفههای لیمو و پرتقال، گاهی بیشتر از تعداد برگهای درخت میشود. شیرگاه جایی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی استثنایی، اکثر اوقات ابرها بهوسیله کوههای پر درخت و جنگلی سر به فلک کشیده، غافلگیر میشوند و در آنجا خیمه میزنند و میبارند. شیرگاه جایی است که دو رودخانه تالار و کسلیان، در یک نقطه به هم رسیده و به یکدیگر دست دوستی داده و تا دریای خزر، همسفر میشوند. به محل تلاقی این دو رودخانه «دوآب» یا به گویش محلی «دئوتک» میگویند. به امید دیدن دیدنیهای سوادکوه: آبشار 27 متری گزو، جنگلهای شاهکلا، آبشار پلنگ دره، دریاچه شور مست، سرچشمه در اسله، برج لاجیم، یخچالهای کوهستان، دوشاخه سنگ، هفتحوض جنگلهای جوا رم و...
باید تا میتوانی به اعماقِ وجود خود بروی؛
این تنها راه است.
تنها و تنها از خلالِ رفتن به ژرفاست که به گوهرِ حقیقت زندگی میرسی.
آرامش در مرکز وجود قرار دارد، جایی که از تعدد و تکثر خبری نیست، جایی که محل اتصال با کائنات است.
اگر کاملاً خود را وقف کنی و تسلیم باشی، رسیدنت به حقیقت، مقدّر است.
چرا که به خودآگاهی معنوی می رسی و منبع آگاهی می شود هستی، می شود معنویت...
این قاموس جاودانهی هستیست.
گامی که به سوی خدا برداشته میشود، هرگز خسته نمیماند.
فقط باید ساکت باشی.
ساکت بودن، همه چیز است.
سکوت به معنای حرف نزدن نیست،
سکوت به معنای نبود دغدغه است.
هنگامی که ذهن قرار میگیرد،
انسان به لایتناها میپیوندد.
هیچ کاری نکن،
فقط بنشین و نظارهگر جریان فکرها و دغدغهها باش، فقط ناظر باش.
همین نظارت، به تنهایی، دغدغهها را محو میکند.
بیداری نگاه و نظارت
آغازِ آزادی از مزاحمت و دستکاریهای ذهن است.
زوال دغدغهها، آغاز آگاهیست.
روشنی و آگاهی تو میوهایست که هنوز باید برسد...
شتاب مکن...
خود شیفتگی نیز مانند تمام خصیصه های شخصیتی می تواند در مواردی سالم و گاهی ناسالم باشد. اگر خود شیفتگی افراد متناسب با واقعیت رشد کرده باشد در این هنگام می توان گفت فرد خود شیفتگی سالمی دارد. خود شیفتگی در دو فاز ایده آل سازی و تحسین طلبی نمایان می شود و در تعامل منسجم این دو فاز رشد می کند. زمانیکه آرمان و تحسین با یکدیگر همنوا و درونی باشند می توان از خود شیفتگی سالم بحث کرد، وقتی کسی هدف دارد، اهدافش درونیست، برای دست یابی به آنها تلاش می کند و در راستای دست یابی به آنها به موفقیت و پیشرفت نائل می شود. این فرد، خود شیفتگی نسبتا سالمی دارد.درین هنگام، درون این فرد، بیرون او را می سازد. این جمله به این معناست که خود سازی درونی سبب می شود فرد، مورد پسند دیگران نیز رفتار کند. او برای دل خودش نه رضایت دیگران حفظ ظاهر می کند. حال کسی را تصور کنید که درونی تو خالی دارد ولی در پی کسب بیرونی ایده آل است. او دائما مورد پسند دیگران رفتار می کند تا امتیاز کسب کند و پیشرفت کند. درین هنگام تقویت و تشویق این افراد سبب می شود تا ابد، وابسته و تو خالی بمانند. آنها ظاهری جامعه پسند و درونی پر از هیجانات سرکوب شده دارند. برای اینکه متوجه نارسیسیزم ناسالم شویم کافیست به دل خود رجوع کنیم؛ تا چه حد تصوری که دیگران از ما دارند با تصوری که خودمان از خودمان داریم متفاوت است. گاهی در خفا افراد آنچنان از خود بیزارند که لحظه ای تاب و توان تنها شدن و مواجهه با خود را ندارند. یکی شدن آرمان و تحسین یعنی یکی شدن اهداف درونی با ظاهر بیرونی که خود به خود سبب جلب توجه و کسب تحسین می شود.
آنچه خانم ها باید بدانند بین زیابیی ، جذابیت و جلب توجه تفاوتهایی وجود دارد، شاید آرایش یک زن موجب جلب توجه دیگران و جذب نگاه افراد مختلف شود اما این نگاه ها به منزله زیبا بودن یا جذاب بودن لزوما نیست
مردان از زنی که نگاه دیگر مردان به دنبال وی باشد برای روابط دراز مدت و ازدواج استقبال نمیکنند چرا که موقعیت خود را در خطر می بینند و احساس نا امنی در رابطه خواهند داشت
محققین با گرفتن عکس از زنان قبل و بعد از آرایش و نشان دادن آنها به شرکت کنندگان در تحقیق، پی برده اند که همان زنان بدون آرایش جذابتر شناخته شده اند.
با این وجود اجازه دهید دلایلی که بر طبیعی بودن و آرایش خیلی کم وجود دارد را با هم مرور کنیم:
- اعتماد به نفس
زنانی که با غرور تمام صورت خودشان را به همان شکل طبیعی نگه می دارند از اعتماد به نفس خوبی برخوردار هستند و از نظر Craig Malkin استاد روانشناسی دانشکده پزشکی هارواد ، اعتماد به نفس، باعث جذابتر شدن زنان می شود.
-حس صمیمیت
اگر زنی در حین اشنایی با یک مرد آنقدر راحت است که بدون آرایش خود را ابراز کند نشان می دهد که حس صمیمی بین شان در حال شکل گرفتن است.
-فروتنی
پژوهشگر روانشناسی دکتر Alex Jones از دانشگاهی در پنسیلوانیا اذعان می کند که از دید مردم، زنان بی ارایش یا کم آرایش خاکی و فروتن هستند. یکی از شواهد منطقی این است که مردم می گویند فردی که وقت کمتری برای جلوه خود تعیین می کند احتمالا از خودخواهی کمتری برخوردار است.
-زیبای طبیعی
یکی از نشانه های غریزی که مردان را مجذوب خود می کند سلامت زنان است. رنگ طبیعی گونه ها و چشمان آرام و لب های خندان ملاک های طبیعی برای زیبای زنان هستند.
- ماجراجو و پر تحمل بودن
زنانی که از نشان دادن لکه و پیس ها و همیشه صد درصد مرتب و کامل نبودن، نمی هراسند نشانه خوبی از روبرو شدن با سختی ها، اهل ماجراجویی و همسفر خوب بودن را بروز می دهند.
-ارتباط راحت تر
از نظرCraig Malkin زنانی که همواره با آرایش کامل و لباس رسمی ظاهر می شوند از نظر مردان، غیرقابل دسترس هستند ولی زنان با آرایش ساده و رفتار و هیئت معمولی، مردان را از لاک دفاعی خارج می کنند و جرئت آشنایی و معرفی خودشان را بیشتر می بینند.
-درخشش شخصیت
تجربه بعضی زنان نشان داده است که تماس شان با جمع وقتی که آرایشی ندارند تمرکز خودش و بقیه را بر روی شخصیتش ایجاد می کند و این فرصتی است برای آنها که از شخصیت خاصی برخوردارند تا بدرخشند.
- نجیب تر
دکتر رابرت بوریس از دانشگاه Northumbria انگلیس می گوید آرایش سنگین در وهله اول زنان را از نظر جنسی مورد قضاوت قرار می دهد و به نظر می رسد زنان با آرایش خیلی کم، معصوم و نجیب تر به نظر می رسند. به گفته وی، مردان شخصیت شان طوری تحول یافته است که به دنبال شریک زندگی برای طولانی مدت هستند برای همین طبیعی بودن و سادگی آرایش را به طور غریزی و ناخودآگاه به ماندگاری و تعهد زناشویی ربط می دهند
روزنامه فرانسوی فیگارو معتقد است کتابخوانی فایده های زیر را دارد:
1-مطالعه یک فرایند فعال ذهنی است.
2-مطالعه پایه های یادگیری مهارت های جدید را فعال می سازد.
3-مطالعه واژگان شناخته شده ی شما را افزایش می دهد.
4- مطالعه این امکان را به شما می دهد تا به صورت اجمالی با سایر فرهنگ ها و مناطق اشنا شوید.
5- مطالعه، تمرکز را افزایش می دهد.
6- مطالعه باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود.
7- مطالعه انضباط شخصی (مهمترین ویژگی افراد موفق) را افزایش می دهد.
8- مطالعه باعث افزایش خلاقیت می شود.
9-مطالعه این امکان را به شما می دهد تا در رابطه با موضوعی صحبت کنید.
10- مطالعه کتاب، سرگرمی ارزانی است.
11- مطالعه این امکان را به شما می دهد تا به اختیار خود مطالب بیاموزید.
12-مطالعه قوای استدلال شما را افزایش می دهد.
1 مطالعه باعث می شود تا اشتباهاتمان کاهش پیدا کند.
15- مطالعه کسالت را کاهش می دهد.
16-مطالعه می تواند زندگی شما را تغییر دهد.
17-مطالعه استرس را کاهش می دهد.
18- مطالعه شما را از مضرات دنیای دیجیتالی دور می سازد.
19-مطالعه کتاب همیشه از تماشای فیلم بهتر است.
20- مطالعه موجب افزایش هوش میشود.
منبع:
فیگارو
ناهشیار هر آن چیزی است که ما نمی دانیم که می دانیم. یعنی به دلیل دردناک بودن از مواجهه با آن هراس داریم اگر روانکاوی اگاهی به ناهشیار است پس سوال اینجاست که ما به چه چیزی در جلسه درمان آگاه می شویم؟ . بسیاری از افراد هستند که سالها روانکاوی شده اند. آنها به چه چیزی هشیار شده اند ؟ به ناهشیاری که از آن فراری بوده اند؟ پس حالا این آگاهی به ناهشیار چه کمکی به آنها می کند ؟ صرف دانستن اینکه عقده ادیپ در آنها منجر به فوبیا شده یا رقابت کردن با مادر منجر به دفاع فداکاری کافی است ؟ صرف اینکه در کودکی مورد تجاوز روانی یا بدنی قرار گرفته اند کافی است ؟ صرف مطالعه مقالات و کتب روان شناسی و تحصیل در این رشته کفایت می کند ؟ درمان ، تغییر و اگاهی چگونه اتفاق می افتد ؟ بسیار دیده ایم و شنیده ایم و تجربه کرده ایم که آدمها از علت و دلیل مشکلات خود آگاهند . ولی همچنان علائم جسمانی و روانی منفی در جان و تنشان نمود دارد.مشکل کجاست ؟
مشکل تنها در تجربه است . حال تجربه چیست ؟
تجربه به معنای لمس احساسات و حس های بدنی است . سیستم تجربه ای بدن ما بسیار سریع و تیزتر از آنست که سیستم کرتکس و دفاع ها مانع آن شوند. در نتیجه بازنمایی از ناهشیار فرد در تجربه های بدنی دیده می شود. بنابر این امکان ندارد فردی بدون اینکه توانایی تجربه خشم و ابراز سالم آن ، توانایی لمس اضطراب در بدن و ظرفیت بدنی مواجهه با احساس گناه را داشته باشد درمان شود حتی اگر تک تک خاطرات و تروماهای روانی را بداند و علت همه مشکلات برای او واضح باشد. مثل این است که شما کتابی را در ارتباط با دوران پهلوی بخوانید بدون اینکه زندگی کردن در آن دوره را تجربه کرده باشید. حال ممکن است بپرسید مگر من با تجربه ام زندگی نکرده ام ؟ مگر من ادیپ حل نشده ندارم ؟ مگر من به فلان دلیل مشکل ندارم؟
خیر ....شما تجربه خود را زندگی نکرده اید بلکه یک عمر از تجربه خود فرار کرده اید و چون دائما در حال سرکوب آن بوده اید دائما آنرا نشخوار کرده اید. دائما در باره آن صحبت کردید و دائما قربانی ندبدن و تکرار کور تجربه خود در روابط بعدی شده اید.
شما در تجربه خود تعقل کرده اید ولی تعقل با تامل متفاوت است. تامل پس از تجربه حاصل می شود و تعقل بدون تجربه . شما میتوانید تا اعماق دریا را تعقل کنید ولی آیا مثل یک غواص می توانید در اعماق اقیانوس غوطه ور شوید و با الماسی گرانبها به خشکی بازگردید؟! شما می توانید تا اعماق وجودتان را تعقل کنید ولی آیا می توانید هم اکنون ، بدنتان ، علائم احساسات و جدایی از افکار وسواسی را ببینید . نکته همینجاست. تجربه در بدن هرکسی، یعنی کالبد وجودش نمایان می شود. ولی پژوهش های متعددی نشان میدهد که ما آدم ها به اندازه ای از بدن خود فاصله گرفته ایم که دوره های کاهش استرس پیشرفته که امروزه رواج دارد تماما با جلب تمرکز آدمی به بدن و حس های بدنی منجر به افزایش سلامت جسمی و روانی شده اند.
بنابراین روان درمانی پیوند تجربه و تامل است. نه تعقل صرف . در واقع درمانگر با خنثی کردن دفاع های بیمار و جلب توجه بیمار به بدنش ، علائم احساسی را برای او نمایان میکند و این تامل بعد از تجربه احساس است که منجر به تغییر و شفا میشود. وگرنه تعقل همان عقلانی سازی ، دلیل تراشی و وسواس فکری است که منجر به نشخوار و فرار از تجربه ، نه "زندگی تجربه" می شود.
" 12 اردیبهشت ، روز معلم است ، روز افتخار افرینان عرصه مبارزه با جهل ، خرافات و خرافه پرستی است ، روز بهترین انسانهای زمین است ، روز انسانهای فرهیخته و پاک ضمیری است که تلالو وجودشان جامعه را منور می سازد ، روز یاداوری قداست علم است و ...
برای داشتن یک جامعه سالم ، پرتوان ، انساندوست و موفق ، قداست معلم را پاس بداریم و حقوقش را اعاده کنیم .
پیشاپیش روز معلم را با همه خضوع و خشوع ، به معلمان فرهیخته سرزمینم و به ویژه به آموزگاران خودم در دوره 5 ساله دبستان از سال 1356 تا 1361 (سرکار خانم گودرزی آموزگار اول دبستانم، سرکار خانم حاجیان آموزگار دوم دبستانم، سرکار خانم افضلی آموزگار سوم دبستانم، سرکار خانم شاوئی آموزگار چهارم دبستانم و سرکار خانم فائزی رازی آموزگار محبوبم درپایه پنجم در دبستان دکتر شریعتی) و دیگران معلمان و دبیران ارجمند و محترم دوره های بعدی تحصیلم تبریک و تهنیت عرض می نمایم و خودم را تا ابد مدیون همه این عزیزان می دانم. " ای کاش می شد یکبار دیگر هر یک از این بزرگواران را زیارت می کردم و دستشان را با عشق و احترام می بوسیدم.
اولین بار اصطلاح تفکر جانبی یا تفکر گریزاندیش (Lateral thinking) را دانشمند بزرگ تفکر، ادوارد دوبونو خلق کرده است. دوبونو در این رابطه 45 کتاب به رشته تحریر درآورده که برخی از آنها به 27 زبان ترجمه شده است. جهت آشنائی ابتدائی با تفکر عمودی و جانبی به مثال زیر توجه کنید: فرض کنید میخواهید با 11 و 8 و 7 و 5 و 4 به عدد 20 برسید در تفکر عمودی ابتدا وقتی به اشکال بالا نگاه میشود همه اشکال و علامتها بهصورت اعداد دیده میشوند.
تفکر عمودی فقط جلوی چشمش را میبیند و به اطراف نگاه نمیکند. ولی در تفکر جانبی سعی میشود از زوایای مختلف به یک پدیده نگاه شود. بهطور مثال دیگر تفکر جانبی عدد 11 را نمیبیند بلکه آن را علامت مساوی (=) میبیند و با عدد 7 و 8 در تفکر عمودی عدد دیده میشوند ولی در تفکر جانبی میگویند اگر این دو عدد را روی هم بگذارد علامت ضرب (X) دیده میشود پس در تفکر جانبی 20=4?5 اثبات میشود.
در تفکر جانبی گفته میشود اگر دو روش برای انجام کاری وجود دارد شما روش 5/2 را بهکار ببرید. ولی در تفکر عمودی اگر دو روش برای انجام کاری وجود دارد همان دو روش را برای حل مسئله بهکار میبرند. بهطور مثال سعی کنید که ثابت کنید ”هشت = دوازده“ است. در تفکر عمودی میگویند این مسئله امکان ندارد ولی در تفکر گریزاندیشی و جانبی سعی میشود دوازده را جور دیگر ببینیم. آیا میتوانیم قالبهای ذهنی دوازده را در ذهن خود بشکنیم. آنگاه دوازده اینطور دیده میشود دوازده = عدد هشت.(دو از ده میشه هشت)
تفکر عمودی انسانها را به درون چاله و چاه میاندازد، ولی تفکر جانبی آدمها را از چاله درمیآورد. تفکر جانبی چیزهائی را به انسان نشان میدهد که دیدنی نیست، نقاشیها و موسیقیهائی را به انسان نشان میدهد که قبلاً انسان آن را ندیده است. بهطور مثال در کتاب ”من و دوست غولم“ اثر شل سیلور استاین قصهای وجود دارد بهنام ”نقاشی نامرئی“ و در این داستان کوتاه میگوید: ”و اینجا ما یک پسر نامرئی میبینیم که توی خانه قشنگ نامرئیاش به یک موش کوچولوئی تکه پنیری نامرئی میدهد، وای چه نقاشی قشنگی! تو هم دوست داری یک نقاشی نامرئی بکشی. نقاشی شل سیلوراستاین یک نقاشی گریزاندیش و جانبی است.
کسی که تفکر جانبی و گریزاندیشی دارد میتواند نگاههای خلاقانه داشته باشد و جملات خلاقانه بگوید. بهطور مثال وقتی ایرج حسابی پسر پروفسور و دانشمند بزرگ کشور دکتر حسابی در جلسه قهرمانان صنعت صحبت میکرد میگفت دکتر اعتقاد داشتند که حکومتها بهجای اینکه به مردم دروغ بگویند ، وقتیکه راست گفتند مردم حرفشان را باور نکنند، بیابند به مردم راست بگویند که اگر یک بار دروغ گفتند مردم حرفشان را باور کنند. این جمله یک تفکر جانبی است. یا پل تورنس پدر خلاقیت میگوید: ”خلاقیت بریدن گوشهها، خط زدن خطاها، عمیقتر حفر کردن، رفتن به آبهای عمیق و اتصال به خورشید است. در آخر جمله تورنس یعنی اعمال به خورشید از تفکر جانبی استفاده شده است و جائیکه تورنس میگوید پریدن گوشهها منظورش این است که هر چیز چهارگوشهای را گوشهای را ببریم و از حالت عمودی به جانبی برسیم. حال به این معما توجه کنیم ثابت کنید 3=719 است.
در تفکر عمودی اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که 7 را به آن طرف تساوی ببریم یعنی 37=19 و یا اگر عدد یک را جابهجا کنیم 31=79 میشود و یا اگر عدد 9 را جابهجا کنیم 39=71 میشود ولی تفکر جانبی نمیآید همه حرکتها را عمودی انجام دهد بلکه یک عدد را برمیدارد و روی 7 میگذارد و آنگاه جذر بهدست میآید. تفکر جانبی میگوید چرا 7 و 1، عدد باشند میتوان از ترکیب این دو عدد علامت رادیکال را ساخت یعنی: 3=9√
حال به معمای زیر جواب دهید: میگویند یک پشه با یک فیل ازدواج میکند ولی بچه آنها تولهسگ میشود، چرا؟ در تفکر عمودی چون همه چیز را طبق روال معمول میبیند با خود میگوید حتماً باید وقتی بچهای میآید، از توی شکم مادرش باشد ولی جواب آن براساس تفکر جانبی این است که بچهشان را از پرورشگاه آوردند، تفکر جانبی تفکری است که به سؤالها جوابهای کلیشهای نمیدهد مثلاً به این پرسش عمیق فکر کنید یک گاو و یک خر میخواهند از خیابان شلوغ عبور کنند کدام عاقلانهتر عمل میکنند؟
جواب:
خر عاقلانهتر عمل میکند زیرا ابتدا گاو وقتی میخواهد از خیابان عبور کند سرش را میاندازد پائین از خیابان رد میشود ولی خر اول این طرف و آن طرف را نگاه میکند بعد سرش را مثل گاو میاندازد پائین از خیابان رد میشود. در حقیقت این جواب نشان میدهد که خر هم مثل گاو عمل کرده و عقلشان به یک اندازه است ولی این جواب زیرکانه در جواب آمده بود و جواب این سؤال براساس تفکر جانبی و کلیشهای جواب ندادن به پرسش ها آمده بود.
تفکر عمودی باعث میشود که انسانها در چانه تفکر گرفتار شوند. مانند کسی که با ماشین با سرعت 100 کیلومتر در ساعت در حال حرکت است و میخواهد طبیعت را هم بنگرد. میگویند نیوتن 25 سال از عمر خود را به مطالعه علم کیمیا و پژوهش در راز اکسیرهای اسرارآمیز گذرانده دورانی که برای او هیچ ارزشی نداشته در حقیقت گرفتار تفکر عمودی بوده ولی بعد از آن شروع به تفکر جانبی میکند حال به معمای زیر پاسخ دهید.
چهطور چهار آدم بزرگ میتوانند زیر یک چتر قرار بگیرند و هیچ کدام خیس نشوند؟“
در تفکر عمودی دنبال این پاسخها میباشد: ”چتر خیلی بزرگ است“ که در عمل امکانش صعیف است. ”چهار نفر بههم چسبیدهاند و یا بالای سر هم ایستادهاند“ که در عمل امکانش ضعیف است. ولی وقتی با تفکر جانبی به مسئله نگاه میکنید دنبال پارامترهائی میگردید که ربطی به چتر ندارند، و جواب جانبی آن این است که ان زمان باران نمیباریده و هوا آفتابی بوده.
لارنس فونتریه از کارگردانان بزرگ سینما در سال 1995 انجمنی را تشکیل میدهد بهنام ”دگمهای 95“ او در این انجمن هر سال 10 دقیقه فیلم گریزاندیش میسازد و قولش را داده که تا سال 2024 این فیلمها را بسازد و مردم هم هر سال صف میکشند تا فیلمهای او را ببینند، اگر بهنام انجمن او دقت شود، دقیقاً اسم انجمنش براساس تفکر جانبی میباشد زیرا دگم کلمهای است که نشان میدهد که یک شخص خیلی بسته فکر میکند ولی در حقیقت برعکس بسته فکر کردن، عمل مینمایند. فیلم قالب فرشته به بازیگری رابرت دنیرو درباره شخصی است که در حقیقت شیطان و اسمش angel یعنی فرشته بود و همین اسم یعنی قلب فرشته، انسان را به اشتباه میانداخت و فکر میکنیم آنجل شخص فرشته صفت است ولی در پایان فیلم متوجه میشویم که او در حقیقت شیطان بوده است. پس درمییابیم که انتخاب نام این فیلم براساس تفکر جانبی و گریزاندیش است. در سریال او یک فرشته بود که در ماه مبارک رمضان پخش شد دقیقاً همین مسئله دیده شد. یعنی نام این سریال بر اثر تفکر جانبی گذاشته شده است و همه فکر میکردند که در فیلم، یک فرشته را خواهند دید ولی در حقیقت با شیطان روبهرو شدند. بسیاری از کارگردانان براساس تفکر جانبی فیلمهائی میسازند که تماشاگر هر لحظه احساس کند اشتباه کرده است.
تفکر جانبی، یک نوع دیگراندیشی است، همانطور که پائولوکوئیلیو نویسنده بزرگ برزیلی در زمان جوانیاش عضو انجمن دگراندیشان بود باعث شد که بعدها هم مطالب دگراندیش بنویسد، وقتی براساس تفکر جانبی میاندیشیم میتوانید اختراعات و ابتکارهای جدیدی بهوجود آورید. فکر کنید شمعهائی ساخته شوند که مثل فندک باشند و درون زیارتگاهها بگذارند و همانند دستگاههایی که پول میاندازند نوشابه میدهد، درون این دستگاه هم اگر پول بیندازید شمع روشن شود یا فکر کنید بوقی ساخته شود که اگر شما برای ماشین جلوئی بوق بزنید فقط همان ماشین بفهمد و بقیه از صدای بوق اذیت نشوند. وقتی میخواهید کاری ابتکاری روی یک بوق انجام دهید باید تغییرات ابتکاری عمودی را بنویسید بعد با نگاه و تفکر جانبی ایدههای گریزاندیشی بدهید.
حال به این جمله دقت کنید که براساس تفکر جانبی است: ”از این به بعد بهجای اینکه بگوئید نمیشود، بگوئید نه میشود“.
همه مثالهائی که گفته شد جهت این مهم بود که روشهای تفکر جانبی بر چه اساسی است و اندیشیدن براساس تفکر جانبی باعث خلاقیتها و ابتکارهای مختلف در ساخت فیلم، نوشتن کتاب و خلق ثروت میشود.
منبع : " از تفکر عمودی تا تفکر جانبی": مجله موفقیت
واضح اندیشیدن کتابی است در زمینه تفکر نقادانه. ژیل لوبلان،پیش از نگارش این کتاب، سنجشگرانه اندیشی را برای بسیاری از دانشجویان تدریس کرده است و هدف وی از تالیف واضح اندیشیدن نیز این بوده است که درسنامهای برای تفکر نقادانه فراهم آورد.
تفکر نقادانه در معنای گستردهاش، دانشی است که هدف از آن ارتقای کیفیت اندیشیدن و استدلال کردن است و در معنای محدود، دانشی است که هدف از آن ارتقای توانایی افراد در نقد دیدگاههاست.
این کتاب قرار است چیزهایی را به ما یاد بدهد که در دبیرستان و دانشگاه باید یاد میدادند اما ندادند. خواندناش احتمالا آن لذت آنی که از خواندن شعر و داستان میبرید به شما نمیدهد، اما اگر آن را جدی بگیرید، مطمئنا از تاثیری که بر کیفیت اندیشیدن و استدلال کردن شما خواهد گذاشت لذت خواهید برد.
این کتاب یک درسنامه تفکر نقادانه است. ژیل لوبلان، پیش از آنکه کتاب واضح اندیشیدن را بنویسد، تفکر نقادانه را برای بیش از 7000 دانشجو تدریس کرده است. همین پیشینه موجب شده که کتاب از این ویژگیها برخوردار شود: (1) متن روشن و شفاف (2) استفاده از ابزارهای گوناگون (مثالها، نمودارها، جدولها، و کادرهای بازنگری) برای توضیح و برجسته کردن نکتهها و مفهومهای کلیدی، (3) استفاده «واژهنامه توصیفی» در پایان کتاب برای توضیح واژگانی که احتمالا برای خواننده جدیدند، و (4) ارائه تمرینهای متنوع (تمرین عادی، تمرین ارزیابی، و تمرین کاوش و نگارش) برای اطمینان از ورزیده شدن خواننده در کاربرد مفاهیم کتاب.
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی