اولین قدم اساسی برای تغییر، آمدن به لحظه اکنون است – حتی اگر که این لحظه اکنون دردناک باشد- و نیز رها کردن این تکانه است : رفتن به آینده ای که در آن مشکلات درونی مان محو شده اند. اقدام به فرار از افکار و احساسات دشوار، معمولا آنها را بدتر می کندو گویی مبارزه با مشکل خود مشکل درست می کند.
ما پیش از آنکه مشغول عوض کردن محتوای دردناک ذهنمان شویم، بایستی که ارتباط خویش را با آنچه که به دردسرمان می اندازد عوض کنیم.به عنوان مثال، در عوض ستیزه با افکار منفی، افراد باید یاد بگیرند که آنها را با «توجه آگاهی Mindfulness » نگاه کنند و در یک فاصله کافی و به شیوه ای شهودی و نه تحلیلی دریابند که آنها فقط فکر هستند. به جای آنکه غمگینی را از بین ببرند یاد بگیرند که کشف کنند غمگینی را چگونه در بدنشان احساس می کنند، چگونه خود را در رفتارشان نشان می دهد و چگونه فرو می نشیند و جاری می شود؛ و در سطحی عمیقتر شروع به فهم این نکته می کنند در حالی که همچنان زندگی مطلوب خود را سپری می کنند، می توانند بار اندوه را نیز با خود حمل کنند .شیوه های مبتنی بر «توجه آگاهی» افراد را دعوت می کند تا به درون اکنون قدم بگذارند و رابطه خود با تجربیاتشان را به طور بنیادینی عوض کنند.این روشها افراد را ترغیب می کند تا در عوض تلاش برای تغییر دنیای درونی به یک شکل دلپذیرتر، رابطه شان را با اکنون تحریف نشده عمیقتر و غنی تر کنند.
همة ما انسانها در طول شبانه روز با خود گفتگوهای درونی میکنیم. مضمون این گفتگوها روشن کننده مواضع ما نسبت به خود و محیط پیرامون است. با هشیار بودن به مضمون این گفتگوها میتوان فهمید که افکار اتوماتیکی که در طول دوران رشد در زندگی بصورت ناخودآگاه یاد گرفتهایم چه چیزهایی هستند. با آگاه بودن بر این افکار و اقدام با برنامه برای تغییر مضمون این گفتگوهای درونی میتوان نوع احساسات را تغییر داد. یک راه بسیار ساده برای تغییر موضعمان در این گفتگوها سؤال کردن(به نوعی ایجاد چالش در برابر افکار اتوماتیک) از خود است. به وسیلة این سؤالات است که میتوانیم از خودمان بپرسیم آیا میتوانیم مسیر افکاری که داریم و از آنها در گفتگوهای درونی استفاده میکنیم را تغییر دهیم؟ مطمئناً قصد ما از تغییرات این است که افکار قبلی دیگر به صورت اتوماتیک و کلیشه ای عمل نکنند و ارادة روح و روان و ذهن خود را در دست بگیریم...و دراین شرایط است که رفتار و احساسات ما جنبه خودآگاه پیدا کرده و می توانیم ادعا کنیم فرد بهوشمندی هستیم.
|
||
|
یک تکه یخ را که تا دمای 50 - درجه سانتی گراد سرد شده بردارید و به آن گرما بدهید ، ابتدا هیچ اتفاقی رخ نمی دهد . این همه انرژی گرمایی صرف می شود ولی هیچ نتیجه ی قابل رویتی مشاهده نمی شود . ناگهان ، در دمای صفر درجه ، یخ ذوب و به آب تبدیل می شود . کار را ادامه بدهید . باز هم انرژی فراوانی صرف می شود بدون آنکه تغییری مشاهده گردد . تا اینکه وقتی به حدود 100 درجه سانی گراد می رسیم ، حباب و بخار ایجاد می شود !
.
.
.
ونتیجه؟
این احتمال وجود دارد که ما انرژی زیادی را صرف کاری کنیم ، مثلا صرف یک پروژه ، یک شغل وحتی یک قالب یخ و با این وجود به نظرمان برسد که هیچ نتیجه ای نگرفته ایم . اما در حقیقت انرژی ما دور از چشممان در حال ایجاد دگرگونی بوده است . کار خود را ادامه دهید و مطمئن باشید که دگرگونی از راه خواهد رسید . این اصل را به خاطر بسپارید ، بی جهت دچار هراس نشوید و یاس را نیز به خود راه ندهید و بدانید که : هیچ تلاشی ، بی نتیجه نمی ماند
استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد ازشاگردان پرسید:
به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
شاگردان جواب دادند: 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم
استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.
حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند.و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید. اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!
دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.
زندگی همین است!
دید کلی
هر که هستید و هر کجا زندگی میکنید، آرامش را به زندگی خویش دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید. اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد بدون شک این ویژگی به دنیای اطراف شما نیز سرایت خواهد کرد. بخاطر داشته باشید، برای رسیدن به این وضعیت ، لازم است برخی قابلیتهای ویژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایحاد نمایید. رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک میکند و در این مسیر گام بردارید .
راههای رسیدن به آرامش
یاد بگیرید که گاه مسائل را رها سازید .
بدین معنی که به هر مسئلهای دائما گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا فکر مسائل خود هستید و به مرور آنها میپردازید، در واقع همیشه بار اضافی را با خود حمل میکنید، که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس در شما میگردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک میکند تا با هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید .
به خود و خدای خود ایمان داشته باشید .
اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، براحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام بر خواهید داشت .
مثبت اندیش باشید .
اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همه چیز میتواند بیفایده و بیثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید ، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است .
نسبت به انتظارات و برنامههای خود واقع بین و منطقی باشید .
توانائیهای خود را در موقعیتهای خاص بشناسید و نسبت به عدم توانائیها و ضعفهای خود واقع بین باشید. هر چقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگی منطقیتر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.
نسبت به انسانها ، عشق بی قید و شرط خود را نثار کنید.
شما میتوانید از دوستان ، همکلاسیهای خود شروع کنید. یاد بگیرید که آنها را بدون قید و شرط دوست بدارید، در مقابل ضعفهای آنها صبور باشید و خطاها و اهمال کاریهایشان را ببخشید. هر چقدر نسبت به دیگران بخشش بیشتری داشته باشید، احساس شادی و خرسندی بیشتری را تجربه خواهید کرد.
معنای فداکاری را لمس کنید.
دست بخشش داشته باشید، ولی انتظار بازگشت نداشته باشید. دیگران را به شیوه خودشان خوشحال کنید. به افراد بی پناه و یتیم و فقیر کمک کنید. برای آنهایی که خواهان یاری گرفتن از شما هستند پشت و پناه باشید، و بدون آن که منتی بر آنها نهید تکیه گاهشان باشید، هر چقدر بیشتر ببخشایید، از الزامات و قید و بندها بیشتر رها خواهید شد.
افکار خود را بازسازی کنید.
در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود ، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزشها ، استعدادها و مهارتهای خود را ارج نهید. خود را بدون هیچ قید و شرطی دوست بدارید. هر گونه ترس و تردید غیر منطقی که در مورد خود دارید، کنار بگذارید. اگر دیدگاه مثبت و سالمی را در مورد خود داشته باشید، یاد خواهید گرفت که خود را بدون قید و شرط قبول داشته باشید.
همه ما گذشته را پشت سر گذاشته ایم و آینده را پیش رو داریم؛ گذشته ای که از دست رفته است و آینده ای که از آن چیز زیادی نمی دانیم . تمرکز بر زمان حال می تواند بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات را حل کند .
به عقیده بسیاری از روان شناسان یکی از کلیدهای اصلی سلامت روان، زندگی در حال است. لذت بردن از آن چه هستیم، زندگیی که می گذرانیم، اطرافیانی که ما را تنها نگذاشته اند و امکاناتی که هم اکنون در اختیار داریم.
اما کار به این سادگی ها هم نیست و بسیاری از مردم غافل از آنچه دارند، نگران آینده هستند. برای کمک به آن ها و همه کسانی که به لحظه لحظه عمر خود می اندیشند، خواندن مطلب زیر به نقل از Thirdage را توصیه می کنیم.
1) فقط یک کار انجام دهید؛ از انجام چند کار با هم پرهیز کنید. فقط یک کار انجام دهید. وقتی چای می خورید، از چای خوردن لذت ببرید. وقتی دوش می گیرید از دوش گرفتن لذت ببرید و... سعی نکنید به هنگام انجام کاری در وقت تان صرفه جویی کنید.
2) کار را آرام و با تمرکز انجام دهید؛ به هنگام انجام کاری، آن را آرام و با طمأنینه انجام دهید. آهسته قدم بردارید و با طمانینه کارهایتان را انجام دهید، تمرکز کنید و از روی عادت کاری را انجام ندهید.
3) برای انجام کارها، روی خودتان فشار نیاورید؛ اگر این طور باشید نمی توانید کارها را کامل و با تمرکز بیشتری انجام دهید. اگر تمام روزتان از انجام کارهای متفاوت، پر شده باشد ناچارید برای انجام هر کاری عجله کنید بدون این که درباره آن فکر کنید. نگویید که فرصت کم است و مشغله زیاد. بسیاری از مردم هستند که با وجود مشغله فراوان با اولویت بندی، کارهایشان را با نظم و ترتیب خاصی انجام می دهند.
4) بین کارهایی که باید انجام بدهید، فاصله ای در نظر بگیرید؛ براساس قانون قبلی اگر با نظم و ترتیب باشید همیشه می توانید بین انجام کارها، فرصتی برای استراحت داشته باشید. کارهای روزانه را کامل کنید و بعد به سراغ برنامه بعدی بروید. این کار باعث افزایش آرامش و رضایت خاطر شما می شود.
5) روزی 5 دقیقه هیچ کاری نکنید؛ در سکوت بنشینید و به افکاری که از ذهنتان می گذرد، اجازه پرواز دهید. آیا از آینده نگران هستید؟ سعی کنید خود را از افکار نگران کننده برهانید و فقط به حال بیندیشید. به کاری که می کنید بیندیشید و از همان لحظه لذت ببرید.
6) از نگرانی درباره آینده دست بردارید و بر زمان حال تمرکز کنید. آگاهانه فکر کنید. همان طور که دائم درباره نگرانی های آینده فکر می کنید، بیندیشید می توانید این افکار را از ذهن خود دور کنید. تلاش کنید افکارتان را از منفی نگری به مثبت نگری سوق دهید. سعی کنید از حال لذت ببرید. روی کاری که می کنید، حتی اندیشیدن تمرکز کنید.
7) وقتی با کسی سخن می گویید، آگاهانه گوش کنید. چه مقدار از وقت روزانه ما صرف فکر کردن و سخن گفتن از نگرانی هایی می شود که در آینده ممکن است برایمان پیش آید و یا صرف فکر کردن درباره جواب هایی که باید به دیگران بدهیم. از این به بعد به هنگام گفت و گو با دیگران، آگاهانه گوش کنید.
8) آرام غذا بخورید و مزه آن را درک کنید. بلعیدن غذا هیچ لذتی ندارد. هر لقمه را به خوبی بجوید و به مزه آن فکر کنید، در مدت کوتاهی درمی یابید کمتر می خورید زیرا با تمرکز بیشتری غذا میل می کنید. از نظر هاضمه نیز کمتر با مشکل روبه رو می شوید.
9) آگاهانه تامل کنید. اندک اندک تامل کردن و فکر کردن روی کارهایی که از روی عادت انجام می دادید، در کارها و رفتار شما منعکس خواهد شد. لحظاتی در زندگی است که بسیار شیرین و خاطره انگیز است اگر آگاهانه و با دقت به آن توجه کنید، این لحظات، دقایق گران بهای عمر عزیز ماست که هرگز بازنمی گردد، قدر آن ها را بدانیم.
10) از نظافت و آشپزی به عنوان روش هایی برای مدیتیشن استفاده کنید. ممکن است بگویید این کارها، اعمال روزانه و عادات تکراری ماست اما در واقع این کارها روش بسیار خوبی برای زندگی در حال است. این بار با دقت و تمرکز، کارهای تکراری منزل را انجام دهید. آن ها را با حوصله و کامل سامان دهید و ببینید چطور روز خود را متحول کرده اید. اگر احساس یاس و ناامیدی کردید، یک نفس عمیق بکشید و از خودتان بپرسید: چه کاری می تواند خوشحالم کنم، بله، همین کارهای تکراری روزانه می تواند شما را از کسالت و رخوت درآورد، به شرطی که این بار با نگاهی نو به آن ها عمل کنید.
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی