سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندوه فقدان سردار قاسم سلیمانی امری است که این ساعت‌ها و روزها بسیاری از ایرانیان با هر گرایش و رویکردی از اعماق درونشان، آن را تجربه می‌کنند. فقدان وی، حس خوبی را که حضورش ـ به دلیل التیام در هم شکسته شدن غرور تاریخی ایران ـ ایجاد کرده بود، نابود کرد. سوگواره‌هایی که برای او سُروده و سر داده خواهد شد، برخاسته از حس عمیق و تلخ در هم شکسته شدن مجدد غرور فروخورده ایرانی در طول تاریخ است؛ گویا که «ایران» مجددا یتیم شده است. شهادت سردار قاسم سلیمانی یک زخم ملی است.

یادمان نرود کجای دنیا ایستاده‌ایم، وسط خاورمیانه. جایی که صبحانه را با ترور در عراق می‌خوریم، ناهار را با عملیات انتحاری در پاکستان سرو می‌کنیم و شام را با انفجار در افغانستان... 

 کسانی که دلشان از جای دیگر پُر است می‌پرسند اصلاً چرا باید سردار سلیمانی در عراق باشد؟ این را می‌پرسند اما نمی‌پرسند هلی‌کوپتر و پهپهاد آمریکایی در آسمان بغداد چکار می‌کند و چرا باید به ماشین سردار ایرانی و فرمانده عراقی موشک شلیک کند؟ 

ما با عراق مرز مشترک داریم اما فاصله آمریکا تا عراق نزدیک به 11 هزار کیلومتر است! ایرادی ندارد آنها اینجا تشریف دارند؟!

باورش سخت است اما در شبکه‌های اجتماعی کسانی خوشحال شده‌اند! فکر می‌کنید ترامپ با این ترور دلش برای شما سوخته؟ خیال می‌کنید اگر فردا موشک به سمت ایران شلیک کند دستور می‌د‌هد فقط به خانه آنها بخورد که از او خوششان نمی‌آید؟! نکند این روزها که می‌روید دارو بخرید، داروخانه‌چی می‌گوید این دارو تحریم است اما چون شما ترامپ را دوست دارید براتون نگه داشتیم؟! ... 

از کشورداری و فقر و فساد و بیکاری گله داریم، داشته باشیم اما  ربطش ندهیم به مسئله امنیت یک کشور مقابل دشمن بیرونی. نشویم وکیل مدافع رایگان جنایت‌های آمریکا. 

خبر دارید که آمریکا در ترکیه، افغانستان، پاکستان، گرجستان، ارمنستان، بحرین، امارات، عربستان، عراق، عمان، کویت و حتی قطر پایگاه نظامی دارد؟ یعنی دور تا دور ایران؟! نکند فکر می‌کنید آمریکایی ها اینجا هستند که صلح و آرامش هدیه بیاورند؟!

وقتی 17 خرداد 96، پنج مهاجم داعشی به مجلس حمله کردند، وحشت را می‌شد در شهر دید. صدای آژیر، نگرانی از بمب‌گذاری و ... فقط 5 مهاجم! امنیت نه ارزان به دست می‌آید، نه آسان حفظ می‌شود.

گاهی مثل کشورهای دیگر لازم است مرزهای دفاعی را حتی دورتر بُرد. افرادی مثل شهید قاسم سلیمانی، سرباز وطن بودند، چه در جنگ با عراق، چه در جنگ با دشمنان مستقیم و غیرمستقیم ایران. بعدها بیشتر می‌فهمیم تا چه اندازه مدیون آنها بودیم و خبر نداشتیم.  

سردار قاسم سلیمانی می‌توانست مثل برخی از دوستانش برود شرکت تاسیس کند، برود سراغ اقتصاد و خوب پول در بیاورد. بچه‌هایش را بفرستد خارج از کشور یا دست نوه‌هایش را بگیرد ببرد پارک. اما لباس نظامی را از تنش در نیاورد.

امثال او نه معمولی هستند نه پرتعداد. برای عافیت به دنیا نیامده‌اند و لذتی بیشتر از آنکه با همین لباس به شهادت برسند برایشان وجود ندارد. روحش در آرامش.

اگر فکر می‌کنید می‌شود با گل و بوسه و شعر، کشور را وسط آشوب و باروت و خون خاورمیانه حفظ کرد، لازم است کمی اخبار را دنبال کنید. اینجا میان پشمینه‌پوش‌های تندخوی طالبان و اراذل و اوباش داعشی نمی‌شود فقط از گُل گفت. زامبی‌ها بو کردن گُل را نمی‌فهمند، آن را می‌خورند! 

این را وقتی دقیق‌تر متوجه می‌شوید که صدای شلیک موشک، گلوله و آژیر آمبولانس ها زانویتان را سست کند. قصه‌های خاورمیانه برای نخوابیدن است!

خدا این سرزمین را از خیانت،خشکسالی، جنگ و به ویژه بلاهت در امان دارد...!


اولین دیدگاه را شما بگذارید

 آغاز...   

مشخصات مدیر وبلاگ

دکتر خسرو محمدی [60]

متخصص رواندرمانی و مشاوره، مدرس دانشگاه، پژوهشگر حوزه علوم رفتاری
ویرایش

لوگوی دوستان













ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ