کم اتفاقی که نیست...
قرار است سالی تحویل شود...
به راستی... ساعت یک ظهر فردا چه میشود؟
آیا خورشید از اعماق زمین در می آید؟
آیا قرار است در هوا به جای اکسیژن، ذراتِ معلق طلا را نفس بکشیم؟
آیا خانه ی کوچکِ ما قصر میشود؟
آیا دانشِ اندکِ من فزونی می یابد؟
آیا چشمانِ بسته ی من باز میشود؟
آیا من فردا ظهر برای همیشه غفلت را کنار گذاشته و آگاهانه زندگی میکنم.....؟
آری...فردا فقط زمین به جایی که یک سال پیش از آن عبور کرده بود، برمی گردد و باز از آنجا عبور میکند...!
نه! فردا فقط روز اول ماه فروردین است!
و یکِ ظهرِ فردا فقط یک ظهرِ فردا است
روزی که بارها آغازش کردیم....
تحولِ ما می تواند ...در پاییزی ترین روزِ سال باشد....
یا گرم ترین روز تیری در تابستان....
و یا حتی در انجمادِ سردِ زمستان....
این تحولِ من و توست که میتواند سالی جدید را پیش روی ما آغاز کند....
نه !! هرگز سال جدید نمیتواند من و تو را متحول کند....
اما؛
فردا...
میتواند بهانه ای برای آغاز و شکفتنِ من و تو باشد....
فردا یا مقلب را بلندتر بگوییم
و با خلوص بیشتر از خدا بخواهیم
تا حالمان را به بهترین حال تغییر دهد....
اما این هم کافی نیست...
تغییر و تحول فقط با خواستن، اتفاق نمی افتد، برخاستن نیز می خواهد...
لازمه برخاستن، خودشناسی و رفتار آگاهانه است. لازمه تحول، شناخت خود است و قبل از آن، شناخت سایه ی خود...
قرآن کریم نشانه تغییر و تحول و رشد را عدم اطاعت کورکورانه و ناآگاهانه از گذشتگان می داند. این موضوع صرفا محدود به مسائل اعتقادی نمی شود. در هر زمینه ای لازم است آگاهانه و هوشیارانه عمل کرد.
تاکنون به این موضوع توجه کرده ایم چه مقدار از اعمال و رفتار و حتی باورهایمان بازگشت و تقلیدی است کورکورانه از اعمال و رفتار اطرافیان و بویژه پدران و مادران و گذشتگانمان...!؟ قبول داریم که همه رفتارهای گذشتکان اشتباه نیست ولی موضوع انجام رفتارهای آگاهانه است...
البته که متاسفانه انسانها گرایش بسیار نیرومندی در(بازگشت به آشنا، آن هم از نوع منفی آن) دارند. مگر آنکه از روی آگاهی و (خودآگاهانه) به متفاوت بودن و متغیر عمل کردن بیاندیشیم و فکر کنیم، در این صورت با تقلید کورکورانه و رفتارهای عادت گونه به دیگران تهمت نمی زنیم، بی احترامی نمی کنیم، یک کلاغ چهل کلاغ نمی کنیم، دو به هم زنی نمی کنیم. آنگاه به همه احترام می گذاریم و با دل و جان محبت می کنیم و حسادت و کینه و دشمنی را کنار می گذاریم و سعی می کنیم مرهمی باشیم برای زخم های یکدیگر ...
اگر کسی بی محابا از هر فضایی برای بی احترامی و توهین و دو بهم زنی سوءاستفاده می کند، اگر کسی بجای آنکه سنگی روی سنگی بگذارد، مانع آبادانی و پیشرفت می شود، اگر کسی به دنبال تخریب افراد زحمت کش و موفق است، اگر کسی به دنبال ایجاد تفرقه و اختلاف در فامیل است تا ظاهرا به سودی برسد، اگر فردی حاضر است نهال کاشته شده همسایه را دور از چشم دیگران از ریشه درآورد یا حاضر است چراغ همسایه خاموش باشد حتی اگر این همسایه برادرش باشد... همه اینها حکایت از وجود رفتارهای ناآگاهانه و عدم وجود خودساختگی دارد.
متاسفانه ما همواره به گونه ای عمل می نماییم که برایمان طبیعی تر و آشناتر است و ما آنچه را بدان عادت داریم تکرار خواهیم کرد؛ چنان چه بخواهیم به گونه ای متفاوت عمل کنیم، باید نسبت به اعمال خود آگاه شویم و اقدام موثر صورت دهیم تا که (آشنا) را با چیزی نوین جایگزین کنیم.
مسئله این نیست که دیگران ماراجدی بگیرند،مسئله این نیست که دیگران بپذیرند که چه اندازه خوب هستیم،مسئله این نیست که دیگران بدانند تا چه اندازه واجد شرایط و پسندیده هستیم. قبل از هر کسی، این خود ما هستیم که باید اینها را بدانیم و به آن ایمان داشته باشیم.
هرچه بیشتر ناآگانه رفتار کنیم و هر چه بیشتر رازهای نهفته داشته باشیم، بیمارتر هستیم، زیرا این رازها نمی گذارند خود اصلی مان باشیم. وقتی خود اصلی مان نیستیم، بیشتر خود و دیگران را آزار می دهیم. هنگامی که با خود آشتی کنیم، هستی نیز در همان سطح آرامش را به ما بازمی گرداند و هنگامی که با خود هماهنگ باشیم، با همه هماهنگ خواهیم بود و مردم نیز از عمل و حرف و زبان ما در امان خواهند بود. پس بیاییم اول با خود و با سایه ی خود آشتی کنیم تا زمینه های تغییر و تحول به وجود آید.
پیشاپیش آغاز سال 1396 را خدمت همه عزیزان و به ویژه سات روآری های عزیز تبریک گفته و آرزو دارم این سال برای همه ما با استعانت از ذات باری تعالی سالی همراه با تحول و تعالی در همه ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی باشد.
ارادتمند: دکتر خسرو محمدی
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی