اگرچه در شرایط بحرانی ممکن است کنترل ما بر رفتارهایمان کم شود، ولی به هر درجه که قادر به کنترل رفتارهایمان هستیم در قبال آثار آن بر خود و دیگران مسئولیم. به نتیجه رفتارمان بیش از انگیزه رفتارمان توجه کنیم و در عین حال از انگیزه خود، آگاه باشیم. در بحران و لحظات یاریرسانی، هرگونه دخالت دادن مسائل سیاسی و انگیزههای شخصی، گروهی و سازمانی، آسیبرسان است. یک فرد یاریرسان فقط و فقط به نجات جان انسانها فکر میکند. برای پرداختن به مسائل سیاسی همیشه فرصت هست. کمکهای انساندوستانه به افراد آسیب دیده، شایان تقدیر است اما اگر بدون هماهنگی با سازمانهای تخصصی مثل سازمان امداد و نجات هلال احمر و افراد آموزش دیده صورت بگیرد، گاهی ممکن است خود به آسیب تبدیل شود. مهم این نیست که انگیزه کمک دارید، مهم این است که آیا سودمند هستید یا نه؟ البته که لازم است در چنین شرایطی سازمان های متولی مانند سازمان بهزیستی، سازمان نظام روان شناسی، سازمان صدا و سیما و ... پروتکل های از پیش تعیین شده و آماده برای مداخلات داشته باشند. حکمرانی یعنی این که هر کدام از ما به عنوان یک فرد حقیقی یا حقوقی، به عنوان یک هم وطن، به عنوان یک انسان، وظایف خود را در هر شرایطی به درستی انجام دهیم.
امید میرود با افزایش مدیریت بر رفتارهای خود، بحرانها را با کمترین آسیب پشت سر بگذاریم. و تا آنجا که کنترل در دست ماست، آینده خوبی را برای خود و اطرافیانمان رقم بزنیم.
هدف از تدوین این دستورالعمل، ارائه حمایت های روانی-اجتماعی و کمکهای روانشناختی به آسیبدیدگان فجایع اخیر است. گروههای آسیب دیده در فجایع اخیر که نیاز به سطوح مختلف کمکهای روانشناختی دارند عبارتند از:
1. خانواده و بازماندگان سانحه سقوط هواپیما
2. خانواده و بازماندگان کشته شدگان مراسم تشییع و تدفین شهید حاج قاسم سلیمانی در کرمان
3. آسیب دیدگان و حادثه دیدگان ناشی از وقوع سیل در جنوب و منطقه سیستان و بلوچستان
4. عموم مردم کشور که در این مدت به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر فاجعه بوده اند و احتمالا به کمک های روان شناختی نیازمند باشند.
دستورالعملها و پروتکل های اجرایی
1- در اسرع وقت در استان یا شهرستان یک گروه هماهنگی برای ارائه خدمات سلامتروانی و حمایتهای روانی اجتماعی بینِبخشی توسط مراجع ذیربط همانند بهزیستی، وزارت بهداشت و ... و با همکاری و گروه های داوطلب تأسیس یا فعال شود.
2- هماهنگی های بین بخشی و بسیج منابع با مدیریت واحد
3- انجام سنجش و ارزیابی های لازم و نظارت
4- شناسایی و بکارگیری کارکنان و داوطلبانی که با فرهنگ منطقه و بازماندگان و آسیب دیدگان آشنایی دارند
5- سازماندهی و آموزش امدادگران بخش حمایت های روانی اجتماعی و تشکیل تیم های روان شناسی
6- تسهیل خودیاری اجتماعی و شناسایی منابع انسانی جامعه محلی
7- برآورده کردن سریع نیازهای اولیه و ضروری(خوراک،پوشاک، سرپناه و اقدامات پزشکی و ...)
8- در اسرع وقت نسبت به شناسایی همه افراد آسیب دیده و در معرض خطر اقدام شود.
9- لازم است تیم اطلاعرسانی و ارتباطی و مدیریت رسانه تشکیل شود.
10- گسترش اطلاعات در زمینهی روشهای مثبت کنارآمدن و سازگاری با شرایط بحرانی
11- برای ارائه حمایت های روان شناختی از رهنمودهای مورد نیاز و اساسی در مداخلات روانشناختی در بحرانها که در منابع مربوط به این حوزه وجود دارد، استفاده شود.
12- به کارگیری راهبردهای هدفمندتر برای سنجش اولیه ی بازماندگان در روزهای پس از حادثه، طبقه بندی و اولویت بندی افراد بر اساس ریسک آسیب روانی برای دریافت کمکها و مداخلات روانشناختی از اولویت های اساسی پس از هر بحرانی می باشد و توصیه می شود.
13- زنان، افرادی که سطوح بالاتر گسستگی حین آسیب را گزارش کرده اند و همچنین آنانی که بیشترین آسیب را از نظر تخریب خانه و دارایی ها متحمل شده اند و نیازمند کمکهای خوراک، پوشاک و سرپناه هستند بیشترین میزان آسیب پذیری نسبت به PTSD را دارند. از این رو این افراد میبایست از نظر دریافت مداخلات پزشکی، روانشناختی و کمکهای مادی و اسکان مناسبتر، در اولویت قرار گیرند.
14- برای ارجاع افراد آسیبدیده و نیازمند خدمات تخصصی روان شناختی به پروتکل های درمانی مراجعه شود.
15- برقراری ارتباط و تماس روان شناختی و ایجاد سریع روابط تعاملی و همکاری در اولویت فعالیت های امدادی است.
16- شناسایی مشکلات و نیازهای روان شناختی آسیب دیدگان و بازماندگان فراموش نشود.
17- کمک به آسیب دیدگان و بازماندگان در شناسایی، توصیف و پذیرش احساسها و واکنش ها و همچنین شناسایی و کمک به روش های سازگاری بازماندگان و ارائه روش های سازگارانه مثبت از وظایف اصلی تیم روان شناختی است.
دکتر خسرو محمدی, [14.01.20 00:08]
18- بازگرداندن عملکرد طبیعی از طریق پیادهسازی و اجرای برنامه های عملی به کنار آمدن مثبت بازماندگان کمک شایانی خواهد کرد.
19- برنامه های پیگیری وضعیت آسیب دیدگان و بازماندگان از برنامه های مهم و ضروری پس از ارائه خدمات روان شناختی است تا بازماندگان احساس نکنند مورد غفلت و فراموشی قرار گرفتند.
20- انجام سخنرانی های فنی توسط روان شناس یا روانپزشک برای افراد آسیب دیده و همینطور اجرای برنامه های رادیو تلویزیونی مناسب با حضور کارشناسان با تجربه در این زمینه(لازم است صدا و سیما در این خصوص و برای شرایط بحرانی دارای پروتکل مناسبی باشد)
21- اعزام روان شناس و روانپزشک به بیمارستان و مراکز درمانی محل حادثه برای ارائه خدمات درمانی به افراد نیازمند ی که ارجاع داده می شوند
22- اعزام تیم های ویژه متشکل از مسئولین، افراد سرشناس منطقه، روان شناس، روان پزشک، روحانی و .. برای حضور در منزل بازماندگان حوادث
23- ارائه خدمات و مداخلات تخصصی برای گروه های غربال شده
24- برگزاری مراسمات مذهبی و مشاوره سوگ و تشویق و همراهی برای شرکت در مراسم سوگواری
25- ارائه خدمات مددکاری مستمر پس از حوادث
26- ارجاع و پیگیری موارد جهت دریافت خدمات بازتوانی
27- نظارت و ارزیابی دقیق پروتکل اجرایی
28- حین و پس از ارائه خدمات روان شناختی و حمایت های روانی-اجتماعی، اقدامات مناسب و لازم برای انجام تحقیقات و پژوش های علمی در زمینه وضعیت روانی آسیب دیدگان و ... با در نظر گرفتن اصول اخلاقی و رعایت اصل رضایت آگاهانه اقدامات لازم به عمل آید. در این راستا گروه های علمی متشکل از افراد محقق و امین تشکیل تا همزمان به جمع آوری داده های لازم اقدام نمایند. لازم است طرح های تحقیقاتی از قبل تهیه و به تصویب گروه هماهنگی و ستاد امداد برسد.
29- رعایت اصول اخلاقی و مسائل فرهنگی در تمامی مراحل
30- وظیفه روان شناسان و متخصصان حوزه علوم رفتاری است که «گفتمان زندگی» را به خصوص در شرایط سخت، در جامعه ترویج دهند و پس از هر بحرانی، مسئول بازگرداندن مردم به زندگی عادی هستند. مردم در چنین شرایطی نیاز به همدلی دارند...
@DrKhMohammadi
اندوه فقدان سردار قاسم سلیمانی امری است که این ساعتها و روزها بسیاری از ایرانیان با هر گرایش و رویکردی از اعماق درونشان، آن را تجربه میکنند. فقدان وی، حس خوبی را که حضورش ـ به دلیل التیام در هم شکسته شدن غرور تاریخی ایران ـ ایجاد کرده بود، نابود کرد. سوگوارههایی که برای او سُروده و سر داده خواهد شد، برخاسته از حس عمیق و تلخ در هم شکسته شدن مجدد غرور فروخورده ایرانی در طول تاریخ است؛ گویا که «ایران» مجددا یتیم شده است. شهادت سردار قاسم سلیمانی یک زخم ملی است.
یادمان نرود کجای دنیا ایستادهایم، وسط خاورمیانه. جایی که صبحانه را با ترور در عراق میخوریم، ناهار را با عملیات انتحاری در پاکستان سرو میکنیم و شام را با انفجار در افغانستان...
کسانی که دلشان از جای دیگر پُر است میپرسند اصلاً چرا باید سردار سلیمانی در عراق باشد؟ این را میپرسند اما نمیپرسند هلیکوپتر و پهپهاد آمریکایی در آسمان بغداد چکار میکند و چرا باید به ماشین سردار ایرانی و فرمانده عراقی موشک شلیک کند؟
ما با عراق مرز مشترک داریم اما فاصله آمریکا تا عراق نزدیک به 11 هزار کیلومتر است! ایرادی ندارد آنها اینجا تشریف دارند؟!
باورش سخت است اما در شبکههای اجتماعی کسانی خوشحال شدهاند! فکر میکنید ترامپ با این ترور دلش برای شما سوخته؟ خیال میکنید اگر فردا موشک به سمت ایران شلیک کند دستور میدهد فقط به خانه آنها بخورد که از او خوششان نمیآید؟! نکند این روزها که میروید دارو بخرید، داروخانهچی میگوید این دارو تحریم است اما چون شما ترامپ را دوست دارید براتون نگه داشتیم؟! ...
از کشورداری و فقر و فساد و بیکاری گله داریم، داشته باشیم اما ربطش ندهیم به مسئله امنیت یک کشور مقابل دشمن بیرونی. نشویم وکیل مدافع رایگان جنایتهای آمریکا.
خبر دارید که آمریکا در ترکیه، افغانستان، پاکستان، گرجستان، ارمنستان، بحرین، امارات، عربستان، عراق، عمان، کویت و حتی قطر پایگاه نظامی دارد؟ یعنی دور تا دور ایران؟! نکند فکر میکنید آمریکایی ها اینجا هستند که صلح و آرامش هدیه بیاورند؟!
وقتی 17 خرداد 96، پنج مهاجم داعشی به مجلس حمله کردند، وحشت را میشد در شهر دید. صدای آژیر، نگرانی از بمبگذاری و ... فقط 5 مهاجم! امنیت نه ارزان به دست میآید، نه آسان حفظ میشود.
گاهی مثل کشورهای دیگر لازم است مرزهای دفاعی را حتی دورتر بُرد. افرادی مثل شهید قاسم سلیمانی، سرباز وطن بودند، چه در جنگ با عراق، چه در جنگ با دشمنان مستقیم و غیرمستقیم ایران. بعدها بیشتر میفهمیم تا چه اندازه مدیون آنها بودیم و خبر نداشتیم.
سردار قاسم سلیمانی میتوانست مثل برخی از دوستانش برود شرکت تاسیس کند، برود سراغ اقتصاد و خوب پول در بیاورد. بچههایش را بفرستد خارج از کشور یا دست نوههایش را بگیرد ببرد پارک. اما لباس نظامی را از تنش در نیاورد.
امثال او نه معمولی هستند نه پرتعداد. برای عافیت به دنیا نیامدهاند و لذتی بیشتر از آنکه با همین لباس به شهادت برسند برایشان وجود ندارد. روحش در آرامش.
اگر فکر میکنید میشود با گل و بوسه و شعر، کشور را وسط آشوب و باروت و خون خاورمیانه حفظ کرد، لازم است کمی اخبار را دنبال کنید. اینجا میان پشمینهپوشهای تندخوی طالبان و اراذل و اوباش داعشی نمیشود فقط از گُل گفت. زامبیها بو کردن گُل را نمیفهمند، آن را میخورند!
این را وقتی دقیقتر متوجه میشوید که صدای شلیک موشک، گلوله و آژیر آمبولانس ها زانویتان را سست کند. قصههای خاورمیانه برای نخوابیدن است!
خدا این سرزمین را از خیانت،خشکسالی، جنگ و به ویژه بلاهت در امان دارد...!
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی