گویی در کودکی متوقف شدهایم. یعنی چون به توانمندسازی کودکانمان بیتوجه بودهایم، و اصولا، هم از طرف خانواده و هم از طرف حکومتها، کودکی ما به بازی گرفته شده است، آنگاه تواناییهایمان در حد کودکی باقی مانده است و اکنون که بزرگ شدهایم جامعهای هستیم که همچنان رفتار کودکانهای داریم. همانگونه که کودک با یک آبنبات شاد میشود، ما نیز با منافع اندکی راضی و به وعدههای سادهای فریفته میشویم. صبور نیستیم، گفتوگو نمیدانیم و به اندک اختلافی یا قهر میکنیم یا بازی را به هم میزنیم
یکی از اصلیترین مولفه های بلوغ عقلانی و روحی، چه در سطح فردی چه در سطح اجتماعی، «توانایی گفتوگو» است. در واقع بدون تقویت این توانایی در یک جامعه، آرزوی توسعه آرزویی محال است. اقتصاددانان توسعه برای «شرایط آستانهای توسعه»، یعنی شرایطی که تا در جامعهای محقق نشود اصولا موتور توسعه روشن نخواهد شد و قطار یک جامعه روی ریل توسعه قرار نخواهد گرفت، ویژگیهای متعددی ذکر کردهاند. وقتی به این شرایط نگاه میکنیم درمییابیم که همه آنها نیازمند وجود یک مهارت اصلی در جامعه است و آن «مهارت گفتگو» است.
و مراد از گفتوگو، حرف زدن یا «اختلاط» نیست. گفتوگو، مجادله و مناظره و بحث هم نیست. گفتوگو یک دادوستد زاینده، اخلاقی، عقلانی و همسطح است. گفتوگو عین وقتی است که خریدار و فروشنده برای معامله و مبادله کالایی که نیاز دارند، روبهروی هم میایستند و درباره آن کالا صحبت میکنند. در مبادله، هر دو طرف احساس میکنند که از این مبادله منتفع میشوند، وگرنه هیچگاه وارد مبادله نمیشدند. در مبادله، هر کدام از طرفین احساس میکند طرف مقابل چیزی دارد که اگر از او بگیرد به دردش میخورد و منتفع میشود. در مبادله پیشداوری نمیکنیم، کالا را میگیریم و وارسی میکنیم، اگر سالم و استاندارد بود مبادله انجام میشود. در مبادله حاضریم در برابر چیزی که میستانیم چیزی بدهیم. در مبادله موقعیتهای علمی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی طرفین اثری ندارد، یعنی تا زمانی که درباره خریدوفروش آن کالا با هم صحبت میکنند گویی هر دو همسطح هستند. و در پایانِ مبادله، هر دو طرف راضی از یکدیگر جدا میشوند.
گفتوگو یک توانایی محوری برای مبادله اندیشهها است که در آن هر طرف باید دستکم ده ویژگی داشته باشد تا در پایان، هر دو طرف از گفتوگو راضی باشند. این تواناییها عبارتند از: توانایی گوش دادن فعال (فقط نشنویم بلکه عمیقاً گوش بدهیم)؛ توانایی سخن گفتن محترمانه؛ توانایی ابراز خویش یا سخنگفتن صادقانه (صاف و رو راست و بدون پیچیدگی سخن گفتن)؛ توانایی پذیرندگی و آموزندگی (به مثابه یک فرد عالم که نیازی به یادگیری از دیگران ندارد وارد گفتوگو نشویم)؛ توانایی داشتن ذهنی گشوده و باز نسبت به دیدگاه دیگران (حق را در انحصار خودمان ندانیم)؛ توانایی صبر در شنیدن و آرامش در بیان نظر؛ توانایی تعلیق ذهنی (گوش دادن بدون پیشداوری و توقف موقت دادن به باورهای قبلیمان)؛ توانایی همدلی و جانبداری سازنده (به طرف مقابل فرصت و آرامش بدهیم تا مقصودش را به اندازه کافی توضیح بدهد)؛ توانایی جویندگی (همواره در جستوجوی دانستن بیشتر باشیم)؛ و توانایی ناظر بودن (خودآگاه بودن در طول گفتوگو، خود را فریب ندادن، بر پچپچهای درونی غلبه کردن).
ویکتور پِلِوین (Victor Pelevin) رمان نویس روس در رمان 2008 خود، مدرن بودن را چنین تعریف می کند:
– قطارهای روسی سر موقع برسند و حرکت کنند؛
– کارکنان رشوه نگیرند؛
– قضات به تلفنهای توصیهای پاسخ ندهند؛
– تجار درآمد خود را به لندن نبرند؛
– پلیس راهنمایی و رانندگی با حقوق خود راحت زندگی کنند؛ و ...
مدرن شدن یک طیف است. بعضی به اشتباه فکر می کنند که مدرن بودن یعنی مصرف کالاهای لوکس، پوشیدن لباسهای گران قیمت، سوار شدن اتوموبیل آلمانی و زندگی در خانههای بزرگ. کاملاً بد فهمیده اند. مبنای مدرن بودن در افکار و رفتار است و نه در نوع مصرف.
ریشه فلسفی مدرن بودن در مدنیّت است. شخصِ مدرن به تکثّر برداشت و اندیشه معتقد است و نظر خود را صرفاً یک نظر در میان نظرات دیگر تلقی میکند. شخصِ مدرن، متفاوت بودن فکری انسانها را حق آنها میداند. شخصِ مدرن با دلیل و fact با دیگران تعامل می کند نه تخیلات، توهمات و شنیدهها. شخصِ مدرن به کسی که به او میگوید: من شما را دوست ندارم، میگوید حقِ شماست که مرا دوست نداشته باشید؛ مگر قرار است همه مرا دوست داشته باشند. شخصِ مدرن در هیچ شرایطی دشنام نمیدهد، پرخاش نمیکند بلکه تلاش میکند ریشههای جهل طرف مقابل را کشف کند. شخصِ مدرن نه اجازه میدهد دیگری وارد حریم خصوصی او شود و نه در حریم خصوصی دیگران دخالت میکند. اما یک ویژگی شخصِ مدرن بسیار تعیین کننده است: به محض اینکه پای خود را از منزل بیرون گذاشت در سطح جامعه برای تمامی شهروندان، حقوق انسانی قائل است.
فکر کردن، استدلال آوردن، مؤدب بودن، احترام گذاشتن، نظیف بودن، رعایت حقوق دیگران، رعایت قانون، منظم بودن،، وظیفه شناس بودن، مالیات دادن، درآمد بدون زحمت را قبول نکردن، دقیق بودن، حرف بیهوده نزدن، تخریب نکردن، غیبت نکردن، قانع بودن، دورغ نگفتن، انتهای صف ایستادن، تهمت نزدن، وجدان کاری و صدها اندیشه و رفتار دیگر از مشتقات مدرن بودن است.
درست میفرمایید؛ اگر همه این گونه رفتار کنند کشور بهشت میشود؛ حتی اگر هفتاد درصد این گونه عمل کنند ایده آل است. ملتها و سرنوشت آنها با خصلتهای اکثریت تعیین میشود. اگر اقلیتی درست رفتار کند فایدهای ندارد. ژاپن، ژاپن شده است چون 95 درصد مدرن رفتار میکنند.
پیرمردی که در ارتفاعات سوادکوه، دچار حمله قلبی شده بود با اورژانس هوایی به بیمارستان منتقل شد.
عصر روز چهارشنبه 7 تیر ماه 1396 مرد حدودا 70 ساله ای در ارتفاعات کوه شلفین سوادکوه( گرد موزی در اطراف روستای سات روآر) دچار حمله قلبی شد که با حضور نیروهای امدادی اورژانس 115 سوادکوه و انجام کمکهای اولیه پزشکی، این بیمار با بالگرد از ارتفاعات سوادکوه به بیمارستان امام رضا(ع)آمل انتقال داده شد تا تحت درمان کامل قرار گیرد.
حاج باقر محمدی عضو شورای روستای سات روآر به همراه چند تن از اهالی برای بازدید از منابع آب اطراف روستا و به منظور بررسی شرایط انتقال آب از چشمه های آب منطقه ای بنام گرد موزی به روستا به این منطقه رفتند که به دلیل کهولت سن و ارتفاع بسیار بالای منطقه، دچار هایپوکسی و اختلال در تنفس شد که پیگیری های جدی و قابل توجه یکی دیگر از اعضای شورا حاضر در منطقه بنام مهندس فریبرز جمشیدی و انتقال ایشان با بالگرد، باعث نجات جان این پیرمرد سوادکوهی شد.
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی