متاسفانه ضایعه اسفناک دیگری همه فامیل بزرگ سات روآری را عزادار کرد و مردی دوست داشتنی را از دست دادیم. مهربان فامیلی را از دست دادیم که در تمامی مراسم های شادی و غم فامیل حضوری بی ریا و خالصانه داشت.
حاج حرمت الله سبحانی(محمدی)، مردی مهربان، دلسوز، با ایمان، خالص، صادق و زحمت کش که در یک سانحه رانندگی در تاریخ 14 خرداد 1396 از میان ما رفت و جایش برای همیشه خالی خواهد بود.
عرض تسلیت دارم خدمت همه سات روآری های عزیز و به ویژه خانواده های محترم سبحانی، آقایی، محمدی، جمشیدی و ...
روحش شاد
همزمان با دواردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا در سراسر کشور، دومین دوره انتخابات شورای اسلامی روستای سات روآر نیز با حضور پرشور و قابل توجه اهالی در تاریخ 29 اردیبهشت 1395 برگزار شد و یک بار دیگر اهالی محترم روستا، به اعضای قبلی شورا اعتماد کردند و بدین ترتیب آقایان حاج افلاطون آقایی با 104 رای، حاج باقر محمدی با 103 رای و فریبرز جمشیدی با 80 رای، به عنوان اعضای اصلی شورای اسلامی سات روآر انتخاب شدند و آقای علی(رهبر) نجفی نیز به عنوان عضو علی البدل انتخاب شد.
ضمن تبریک به این سه عزیز و آرزوی موفقیت در خدمت به مردم خوب روستا، امیدواریم این بزرگواران با پذیرش این مسئولیت سنگین، در خدمت به اهالی و ایجاد انسجام و هماهنگی در سطح روستا موفق باشند و بتوانند از چهار سال فرصت طلایی برای آبادانی روستا،حداکثر بهره برداری را ببرند.
قابل توجه مدیران و نمایندگان ادوار مجلس و شوراها، مدیران زنجیره ای، مدیرانی که مدیر متولد شده اند، مدیر هستند و مدیر خواهند ماند...:
ساول آلینسکی در کتاب خود "قواعد افراطیون" به نکته جالبی اشاره می کند. از نظر وی وقایع یا رخدادها تنها پس از آن که اندیشمندانه در ضمیر شخص بازتاب کنند، تبدیل به تجربه می شوند. در این کتاب می خوانیم: "کمتر کسی یافت می شود که تجربه اندوزد. بیشتر افراد، روزگار را با از سر گذراندن مشتی رخداد سپری می کنند. رخدادهایی که بدون هضم شدن از سیستم آن ها می گذرد. رخداد هنگامی به تجربه تبدیل می شود که هضم شود، نور اندیشه بر آن بتابد، به روند کلی حرکت پیوند خورد و در متن آن همبافت شود."
با این حساب، چیزی که این روزها مدیران ما به آن نیاز دارند، این است که تامل کنند، دمی کنار بکشند و متفکرانه درباره آنچه تجربه می کنند بیندیشند. لازمه این کار، سپردن مسئولیت ها به جوانترها و به نفع آنها میدان را خالی کردن و در نهایت؛ قرار دادن تجربیات و اندوخته ها به مدیران جوان است.
ضرب المثلی می گوید: "مبارک باد آن که می تواند به فرزندانش ریشه و بال ببخشد".
نیازمند ریشه دواندن هستیم. در دنیا جایی هست که در آن به دنیا آمده ایم، زبانی را آموخته ایم و شنیده ایم که چگونه پیشینیان ما از پس مشکلاتشان برآمده اند. در برابر ریشه هایمان، مسئولیم.
باید بال نیز داشته باشیم. بال ها افق های بی پایان را به ما می نمایاند و به دوردست ها می برد. بال ها اجازه می دهند، ریشه هم نوعان خود را بشناسیم و از آن ها بیاموزیم. بال های اندیشه مان، موجب اوج گرفتن و تعالی ما می شوند.
اگر ریشه هایمان را فراموش کنیم، در شلوغی و هیاهوی دنیا گم می شویم و به دنبال اصالت، سرگردان خواهیم شد.
اگر بال آگاهی نداشته باشیم، افق دیدمان محدود می شود و از منحصر بفرد بودن و خودشکوفایی باز می مانیم.
مبارک است وجود آن کسی که "ریشه اصالت" و "بال آگاهی" دارد ...
این که تن به انجام هرکاری نمیدی به این معنی نیست که نمیتونی!
بهش میگن "چهارچوب"!
چهارچوبی که خودت برای خودت تعریف میکنی و پایه و اساسش از "خانواده" شکل میگیره...
کسی که چهارچوب داره، "اصالت" داره "ریشه" داره...
اصالت و ریشه رو نه میشه خرید نه میشه اداشو درآورد و نه میشه با بزک و دوزک بهش رسید!
اصالت یعنی؛
دلت نمیاد خیانت کنی،
دلت نمیاد دل بشکنی،
دلت نمیاد دورو باشی،
دلت نمیاد به هر قیمتی فردی رو کنار خودت داشته باشی،
دلت نمیاد پول نامشروع بدست بیاری،
دلت نمیاد آدما رو بازی بدی.
این بی عرضه گی نیست!
اسمش "اصالته"
بعد از تعطیلات نوروز به روشنی در چهره برخی افراد مشاهده می شود که خموده و افسرده اند. افراد مورد بحث امروز ما معلمین و دانش آموزان و یا اساتید و دانشجویانند. حال چگونه می شود به جنگ این افسردگی رفت؟
گلایه و بی میلی به بازگشت محیط کار یا مدرسه و دانشگاه از نمونه های بارز روزهای بعد از تعطیلات است، ناراحتی از اینکه چرا زمان خواب های کش دار،تفریحات متعدد و متنوع،دید و بازدید ها،شب زنده داری ها و...به پایان رسیده و حالا باید همچون گذشته در گیر کار شد.
اینکه تعطیلات خوش گذشته،دیدارها تازه شده،از نقاط بکر و جذاب بازدید شده و یا هیچکدام از این ها،تعطیلات را بدون دغدغه و استرسی خاص در منزل سپری کرده ایم،هر کدام از این موارد برای بروز سندروم افسردگی بعد از تعطیلات کفایت می کند تا در اولین روزهای کاری،سخت ترین آغاز کلید بخورد،آغازی که در طی چند روز گریبان بسیاری از افراد را می گیرد.
اگر چه زمان حلال همه چیز است و بسیاری از این نارسایی ها به تدریج فروکش می کند و زندگی عادی،کار و تلاش روزانه آغاز می شود،اما همان مدت و مقطعی که فرد در سندروم افسردگی طی می کند،آنقدر آزار دهنده و ناراحت کننده است که می طلبد با اتخاذ تدابیر و تمهیداتی خاص و برنامه ریزی مدون و اصولی به مصاف آن رفت.
در تشریح علل یا عوامل موثر در بروز سندروم افسردگی می توان گفت:
راحتی،رفاه،آسایش،سرخوشی،خوشایند است و بطور طبیعی افراد از چنین حالات و وضعیتی استقبال می کنند و تعطیلات مستمر در زمره ایامی است که می تواند حس چنین مواردی را تشدید کند. بالتبع افرادی که به هر دلیلی با فشارهای روحی،روانی و یا فیزیکی ناشی از شغل خویش روبرو هستند با ورود به مقطع تنفس و استراحت،فرصتی برای ریکاوری و بازیابی خود می یابند.
در چنین شرایطی،فرد به دلیل سرخوشی و خوشایند بودن ایام استراحت و تجربه وضعیتی که پس از دوران سخت و سنگین کاری با آن مواجه می شود،دلبستگی و وابستگی به وضعیت مورد اشاره پیدا می کند که دل کندن از آن تا مدتی پس از تعطیلات سخت و دشوار است. طبیعتا در وضعیت مورد اشاره،فرد باید از فضایی توام با آرامش به شرایط مسئولیت پذیری و انجام وظایف محوله پای گذارد که تحمل و ورود به آن،کمی سخت و ناخوشایند به نظر می رسد. البته عکس این حالت نیز مصداق دارد،بگونه ای که فرد در ایام تعطیلات دچار افسردگی یا سندروم تعطیلات می شود که عموما چنین وضعیتی گریبان افرادی را می گیرد که نتوانسته اند از تعطیلات به نحو شایسته ای بهره مند شوند که دلایل بسیاری همچون وضعیت نامساعد مالی،کسالت و بیماری و...از نمونه عوامل این امر محسوب می شود. در شرایطی که فرد نتوانسته لذت لازم را در ایام تعطیلات احساس و تجربه کند،طبیعتا دچار ناراحتی و بی قراری می شود.
در اغلب قریب به اتفاق مواقع، یک وجه اشتراک در هر دو حالت مشاهده می شود و آن بی برنامگی است که باعث بروز افسردگی در ایام تعطیلات یا بعد از آن می شود. کلید مقابله با چنین افسردگی هایی،برنامه ریزی مدون و اصولی است،در غیر اینصورت معضل مذکور می تواند ساعات و روزهای آزار دهنده ای را برای فرد رقم بزند.نقش موثر و تعیین کننده آینده نگری به عنوان مولفه ای برای مهار افسردگی و پیشگیری از وقوع آن را نمی توان نادیده گرفت.
از سوی دیگر توجه به سخن بزرگان بر ضرورت و جایگاه کار در توسعه و پیشرفت فردی و اجتماعی و پرهیز از خیالات واهی می تواند علاوه بر مهار و پیشگیری از افسردگی یکی از شاخص های سبک زندگی را نیز به تصویر بکشد،سبکی که متکی بر شادابی،تلاش و کار برای پیشرفت دوچندان است.
سیزده روز گذشت، به همین سادگی!
352 روز دیگه هم میگذره، به همین سادگی!
عمر هم تموم میشه!
به همین سادگی!
"قدرروزهای عمرمون رو بیشتربدونیم،به همین سادگی...
و خبرهای مهمی هم در سال جدید در راه است؛ انتخابات ریاست جمهوری و مهم تر از آن "انتخابات شوراهای شهر و روستا" و انتخابات دومین دوره شورای روستای "سات روآر"... به همین سادگی!
به امید انتخابات موفق و انتخاب بهترین گزینه ها...
مشخصات مدیر وبلاگ
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی