نورث کوت پارکينسون، مورخ و نويسنده انگليسي در سال 1957 «اصل پيشپاافتادگي» يا «قانون علاقه به چرنديات» را مطرح کرد. او متوجه شد مردم به موضوعات مبتذل و پيشپاافتاده ارزشي بيشتر از موضوعات تخصصي ميدهند. نظريهي پارکينسون بر اساس مشاهداتش از کميته مسئول تصويب طرح احداث يک نيروگاه اتمي بود. ماجرا از اين قرار بود افراد کميته اکثر وقت جلسات را صرف بحث روي موضوعات بيهوده و پيشپا افتاده و غيرمهم، ولي قابل فهم براي عوام کرده بودند. مثلاً مدت طولاني را صرف بحث دربارهي شکل و نوع سقف جايگاه دوچرخهي کارمندان کرده بودند، در حاليکه به موضوعاتي چون طراحي ساختمان و تجهيزات اصلي خود نيروگاه اتمي کمتوجهي ميشد؛ موضوعي که بسيار مهمتر و پيچيدهتر بوده، و بررسي آن دشوارتر و تخصصيتر بود.
او نشان داد که زمانيکه صرف هر موضوع مرتبط با طرح ميشد، نسبت معکوس با ميزان بودجهاش داشت. درباره امضاي قرارداد ده ميليون پوندي ساخت راکتور ظرف 5 /2 دقيقه گفتگو تصميمگيري شد، اما کميته روي پارکينگ دوچرخه 45 دقيقه بحث کرد تا ميان پارکينگ «بهتر و راحتتر» يا «سادهتر و ارزانتر» تصميم بگيرد، حال آنکه فرق دو حالت حدود 50 پوند بود. يك راکتور بقدري پيچيده و گرانقيمت است که يک انسان معمولي قادر به درک آن نيست و تخصصي در مورد ساختار و تجهيزات آن ندارد، لذا به راحتي با جمع کنار ميآيد و براي اينکه احمق به نظر نرسد سکوت ميکند. اما همه ميتوانند يک پارکينگ دوچرخه ارزان و ساده را در ذهنشان مجسم کنند و هرکسي ميتواند يکي از آنها بسازد. در نتيجه افراد عادي براي اينکه در بحث حضور داشته و درتصميمسازي نقش داشته باشند وارد اين بحث کماهميت شده و برنامهريزي براي اين موضوع ساده منجر به بحثهاي چرند بيپايان ميشود و هرکسي ميخواهد چيزي اضافه کند و سهم خودش را در تصميمگيري کلان نشان دهد.