حجم قابل توجهي از کتب منتشره در زمينه روانشناسي براي عموم مردم،به طور اغراق آميزي در جهت کسب بيشترين بازار،در وعده هاي خود مبالغه مي کنند و در ادعاي ارائه ي راز خوشبختي، ثروتمند شدن، سلامت هميشگي، موفقيت نامحدود و خيلي امور ديگر امساک نمي ورزند.
چنين کتبي نه تنها در ارتقاي سلامت رواني جامعه نقشي ندارند، بلکه از يک سو با شعله ور ساختن تمايلات نارسيستيک خوانندگان، مشکلات هيجاني و رفتاري را در بلند مدت تشديد ميکنند و از سوي ديگر به سبب فقدان پشتوانه هاي پژوهشي، فرايند نهادينه سازي علم را در جامعه مختل مي سازند!
سطحي نگري، عوام فريبي و اهداف خيالي، سه مشخصه عمده چنين کتاب هايي است که به وضوح در قالب پيام هايي همچون نيروهاي بي پايان وجود را آزاد کنيد، ضمير ناخودآگاه خود را برنامه ريزي کنيد، خود را خوشبخت مجسم کنيد، شما ميتوانيد فرد بي نظيري شويد و به هر چه ميخواهيد با يک تصوير ذهني درخشان برسيد، متجلي است.يکي از آفت هاي عمده ي چنين مفاهيمي، تشديد دلمشغولي هاي نارسيستيک، همچون احساس بي همتا بودن،خود بزرگ بيني و غرق شدن در تخيلات و اهداف خيالي است که نه تنها از خوانندگان خود و شرکت کنندگان در چنين کلاسهايي ابر انسان نساخته است، بلکه خطر دوري از اهداف واقع بينانه، و غرق شدن در اوهام موفق شدن را همراه دارد و اين جز به خودباختگي نمي انجامد.
آنچه که عموم مردم از خواندن اين کتاب ها انتظار دارند، تغيير و بهبود شرايط رواني و زندگي است، غافل از آنکه، تغيير در جلسات رواندرماني رخ مي دهد و نه با خواندن مطالب زيبا و دلنشين که سعي در القاء مطالب جادويي و وسوسه انگيز دارد.
