سلف سرويس !!
"امت فاکس" نويسنده و فيلسوف معاصر ايرلندي
در اولين سفر خود به آمريکا براي صرف غذا به رستوراني رفت.
او در گوشه اي به انتظار پيش خدمت نشست
اما کسي به او توجه نميکرد.
از همه بدتر افرادي که بعد از او وارد شده بودند همگي مشغول خوردن بودند.
پس از چند دقيقه با ناراحتي از مردي که برسرميز مجاور نشسته بود پرسيد:
من 20 دقيقه است که اينجا نشسته ام؛
چرا پيشخدمت به من توجه نميکند،
درحالي که همه مشغول خوردن هستند
و من درانتظار نشسته ام؟
مرد پاسخ داد:
اينجا "سلف سرويس"است؛
به انتهاي رستوران برويد هرچه ميخواهيد درسيني بگذاريد پول آن را بپردازيد و غذايتان راميل کنيد.
"امت فاکس" بعدها دراين خصوص نوشت:
"احساس حماقت ميکردم؛
وقتي غذا را روي ميزگذاشتم ناگهان به ذهنم رسيد
که زندگي هم در حکم سلف سرويس است.
همه نوع رخداد ،فرصت،موقعيت،شادي و غم
در برابر ما قرار دارد.
درحالي که اغلب ما بي حرکت روي صندلي خود چسبيده ايم و آنچنان محو اين هستيم که ديگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتي شده ايم که او چراسهم بيشتري دارد!
ولي به ذهنمان نمي رسد از جاي خود برخيزيم و ببينيم چه چيزهايي فراهم است وبرداريم!!