سفارش تبلیغ
صبا ویژن
< 1 2 3

عواملی هستند که دارای ویژگی کیفی هستند و اندازه گیری دقیق آنها دشوار است و ارزیابی آنها نیازمند مصاحبه، مشاهده و بررسی تاریخچه زوجین توسط مشاور دارد. 

ریسک فاکتور های نرم افزاری عبارتند از :

- جنگ قدرت در خانواده ی اصلی 

- وابستگی فرزند به خانواده ی اصلی

- خانواده غیر لمسی

- خانواده غیر کلامی

- طلاق عاطفی در خانواده

- مشکلات و اختلالات روانی

- جایگاه فرد در خانواد اصلی 

- عشق مفرط

- انگیزه فرد برای ازدواج

- عدم تفاهم در آداب و رسوم معمول ازدواج

- عدم تناسب ویژگی ها و صفات شخصیتی


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

بی اعتنایی یکی از مسائلی است که می توان آن را از ویژگی های صنعتی شدن دانست که در جامعه ما نیز رو به گسترش است. به نظر می رسد نوعی بی اعتنایی در جامعه شکل گرفته که هرکسی سر در لاک خود فروبرده و با دیگران کاری ندارد. 

یادداشتی هست که می گوید از دشمنت بترس چون ممکن است روزی به تو آسیب برساند، از دوستت هم بترس شاید روزی مخالف تو شود، اما از هردوی اینها بدتر از یک بی اعتنا بترس چون معلوم نیست چه در سر دارد. بی اعتنایی یک ویژگی بدخیم است و علت آن را باید چنین بیان کرد: هیچ کس به لحاظ ژنتیکی بی اعتنا به دنیا نمی آید. اگر از استثناها بگذریم، بی اعتنایی در نتیجه آموزش، الگوبرداری و برخی تجربه های تلخ به وجود می آید. در روانشناسی مبحثی داریم با عنوان درماندگی آموخته شده؛ یعنی فردی فعالیت دارد اما به جایی نرسیده و احساس ناکامی می کند. در این صورت حسابگرهای مغز فعال می شوند و فرد کسانی مشابه خود را می یابد و در تبادل اطلاعاتی که صورت می گیرد، بی اعتنایی در وجود فرد ریشه می دواند. در این صورت است که این مسائل در مغز رسوب می کنند و شعاع اعتماد پایین می آید، جرات ورزی از بین می رود و بی اعتنایی در ذهن فرد جا خوش می کند. بنابراین فرد جرات ابراز وجود را از دست می دهد.

افراد بی اعتنا هیجانات خود را خاموش کرده اند و عواطف آنها فقط در حوزه خصوصی و محدودی فعال است. هیجان و خرد جمعی در مورد این افراد به کلی تعطیل شده است و اینجاست که می توان از بی اعتنایی به عنوان یک سندروم نام برد. باید در سه بعد خانواده، آموزش و پرورش و جامعه واکنش های اجتماعی وجود داشته باشد و بی اعتنایی در این ابعاد مشکل?ساز خواهد شد. یک معتاد فردی بی اعتنا است، استادی که فقط درس می دهد و بعد از کلاس به خانه می رود هم به همین شکل؛ کسی که دغدغه حل یک آسیب اجتماعی را ندارد، یک فرد بی اعتناست، تنها گرفتن مدرک برای جامعه کارساز نیست. فردی که نه روزنامه می خواند و نه به اخبار گوش می سپارد هم فردی بی اعتنا است. نمی توان نام افراد بی اعتنا را شهروند گذاشت، چراکه شهروند کسی است که علاوه بر حقوق خود به حقوق دیگران هم توجه دارد.

جمله معروفی وجود دارد که افراد بسیاری آن را سرلوحه زندگی خود قرار داده اند: این نیز بگذرد؛ باید توجه داشت که ما نباید بگذاریم زندگی بدون دخالت و واکنش ما بگذرد. باید شوق تغییر داشته باشیم. اینجاست که ذهنیت ازخود بیگانه بریده از دنیا برای فرد بی اعتنا شکل می گیرد و فرد را به مصرف گرایی سوق می دهد. باید بپذیریم که ما کامپیوتر نیستیم و عاطفه و هیجان داریم. تنها انسان است که به یک فرهنگ، ملیت، زبان و… تعلق دارد و با آسیب دیدن این مسائل دچار نوعی عصیانگری می شود که باید نامش را خشم مقدس گذاشت. من به عنوان یک انسان باید نسبت به فجایع اطراف خود شرم داشته باشم. به نظر من در مورد بی اعتنایی افراد، نوعی شست وشوی مغزی اتفاق افتاده که ما را از خودبیگانه کرده است. هر انسانی باید جمله «چه باید کرد؟» را سرلوحه زندگی خود قرار دهد. فرد بی تفاوت، درمانده است و هر روز در نوعی از خود بیگانگی فرو می رود. هرکسی برای پیشبرد جامعه سهمی دارد که با توجه به توانایی ها و با در نظر گرفتن خردورزی ممکن می شود. کسی که بی اعتنا است قبل از مرگ، مرده است...


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

مشخصات مدیر وبلاگ

دکتر خسرو محمدی [60]

متخصص رواندرمانی و مشاوره، مدرس دانشگاه، پژوهشگر حوزه علوم رفتاری
ویرایش

لوگوی دوستان













ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ