سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند.

وقتی با خشونت زندگی می کنند، می آموزند که جنگجو باشند.

وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند.

وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند.

وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند.

وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند.

اما اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند.

اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند.

اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند.

اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند.

اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند.

اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند.

اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند.

اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند.

اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند.

و اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند...


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

یکی از ظرفیت های مهم استان مازندران و به ویژه سوادکوه، صنعت گردشگری و حوزه های مرتبط با آن به عنوان یک صنعت فرابخشی است.

ظرفیت راه‌آهن، معادن زغال‌سنگ(البرز مرکزی)، مناطق بکر طبیعی(جنگل های هیرکانی، کوه های سر به فلک کشیده، رودخانه های پر آب، روستاهای زیبا و دیدنی و ...) و 700 اثر تاریخی شهرستان و همچنین محور جاده ای سوادکوه را می توان ازجمله ظرفیت‌های سوادکوه برشمرد که بر اقتصاد آن و کاهش نرخ بیکاری اثر به سزایی می تواند داشته باشد.

از طرفی شهرستان سوادکوه حلقه واسط سه استان مازندران، تهران و سمنان و همچنین، یکی از مبادی ورودی استان مازندران است که باعث می شود این شهرستان را دارای یک موقعیت استراتژیک دانست.  

با این حال در بخش گردشگری در سوادکوه هزار راه نرفته و کار نکرده وجود دارد که باعث شده چهره ای ناهمگون و نامطلوب از سوادکوه در این حوزه به نمایش گذاشته شود.

و غم انگیزتر از همه در این ماجرا، ناکارآمدی، بی تحرکی و بی عملی برخی دستگاه های مسئول و اجرایی در بخش گردشگری و اقتصادی منطقه است که مزید بر علت شده است.

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

فرید زکریا، تحلیلگر معروف آمریکایی در کتاب "جهان پسا آمریکایی" که در سال 2008 در آمریکا منتشر کرد نظام آموزش عالی آمریکا را اصلی ترین عامل برتری آمریکا در جهان میداند و مینویسد:

آموزش عالی ، بهترین صنعت آمریکا در جهان است. آمریکا با پنج درصد جمعیت دنیا، در صحنه آموزش عالی برتری مطلق دارد و 68 درصد از پنجاه دانشگاه برتر جهان متعلق به این کشور است مزیت آمریکا در هیچ حوزه دیگری تا این حد قاطع نیست. آمریکا 2/6 درصد از تولید ناخالص خود را صرف سرمایه گذاری بر روی آموزش عالی می کند ، این در حالی است که اروپا 1/2 درصد و ژاپن 1/1 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف آموزش عالی میکنند.

از سوی دیگر ، آمریکا جذاب ترین مقصد برای دانشجویان خارجی است تا جایی که 30 درصد کل دانشجویان خارجی در جهان در آمریکا تحصیل میکنند . اما سیستم آموزشی امریکا چه تفاوتی با دیگر سیستم های آموزشی در دنیا دارد !!؟

نظام آموزشی آمریکا سخت گیری چندانی در مورد حفظ کردن دروس ندارد بلکه در پرورش قابلیت های نقادی ذهن، که لازمه موفقیت در زندگی است، عملکرد برجسته ای دارد . سایر نظامهای آموزشی امتحان پس دادن یاد میدهند !!، در حالی که سیستم آموزشی آمریکا ، تفکر کردن را می آموزد .!!

چنین کیفیتی روشن میکند که چرا آمریکا در این حد ، مخترع و ماجراجو و خطر پذیر تربیت میکند...!!

در آمریکا، مردم این امکان را می یابند که جسارت بورزند!!، چالشگر قدرت باشند !!، زمین بخورند و دوباره به پا خیزند!! . این آمریکاست ونه ژاپن که دهها برنده جایزه نوبل پرورش داده است!!

وزیر آموزش عالی سنگاپور در تشریح تفاوت بین نظام آموزشی کشورش با آمریکا چنین می گوید :

"ما هر دو به شایسته سالاری پای بندیم . در امریکا به شایسته سالاری استعدادها بها میدهند و در سنگاپور به شایسته سالاری در آزمونها!!

در آمریکا راه حداکثر بهره برداری از استعدادهای انسانها را میدانند!!. خلاقیت ، کنجکاوی، ماجراجویی و بلند نظری، همه از شاخصه های سیستم آموزشی آمریکاست!! ...

فرهنگ آمریکا ، مشکل گشایی ، پرسش گرایی در برابر قدرت و نو اندیشی را ارج می نهد و به آن بال و پر میدهد . انسانها را برای شکست خوردن آزاد میگذارد!! و سپس فرصتهای دوباره و سه باره در اختیار آنها قرار میدهد این فرهنگ، مشوق  انسانهای خود جوش و استثنایی است...!! اینها همه عوامل پایین به بالا هستند و امریه های دولتی از خلق آن عاجزند...!!!


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

شاید بتوان پاسخ ساده اما دقیقی و جدیدی به این پرسش قدیمی داد: علمی خوب است که باعث به دست آوردن ثروت شود و ثروتی خوب است که از راه علم به دست آید.

به طور کلی راه‌های کسب پول چندان زیاد نیست:

یک. ارث پدر؛ این برای هر کسی اتفاق نمی‌افتد و حتی وقتی چنین شود معمولاً باد آورده را باد می‌برد.

دو. استفاده از بازو؛ راهی شرافتمندانه برای کسب درآمد و امرار معاش که هر جامعه‌ای به آن نیاز دارد ولی ممکن است با رشد تکنولوژی، زمینه‌های شغلی آن کاهش یابد.

سه. استفاده از زبان؛ روشی که قبلاً در شغل‌های واسطه‌ای و دلالی نمود پیدا می‌کرد و امروزه از طریق «پرزنت کردن» گسترش یافته است.

چهار. استفاده از ذهن و مغز(علم و دانش)؛ این روشی است که دانشمندان بدان روی می‌آورند. با این حال همواره توطئه‌ای در جوامع دانش‌گریز وجود دارد که پول را کثیف می‌شمارد و دریافت پول در ازای کار علمی را در شأن یک دانشمند نمی‌داند. این اتفاق دو خطر بزرگ را برای چنین جوامعی به همراه دارد. اول آن که دانشمندان خود به خود به طبقات پایین‌تر جامعه سوق داده می‌شوند و طبیعتاً در محافل قدرت برای تصمیم‌گیری بهتر جامعه حضور نمی‌یابند. دوم و مهم‌تر آن که جوانان جامعه الگوی مناسبی برای زندگی بهتر را در میان دانشمندان جامعه مشاهده نمی‌کنند.

نباید انکار کنیم که برای جوان امروز و نیز حتی برای همه اقشار مختلف اجتماعی، پول وسیله‌ای ارزشمند برای زندگی بهتر تلقی می‌گردد و تشکیل زندگی، خرید خانه و لوازم حداقلی برای زندگی بهتر مشروط به تأمین مقدمات اقتصادی است. وقتی جوانان جامعه علم را مقدمه‌ای برای کسب ثروت ندانند، آینده خوبی را برای آن جامعه نمی‌توان تصور کرد و علم‌گریزی تشدید می‌یابد.

مَخلَص کلام آن که اگر معلم، پژوهشگر، استاد دانشگاه و پزشک از دانش خود استفاده می‌کنند و زندگی متمولی دارند هیچ فاجعه‌ای جامعه را تهدید نمی‌کند. اسف‌بار آن است که تدریس، پژوهش و درمان به تجارتی غیرعلمی و صرفاً مبتنی بر زبان‌ریزی یا سرمایه‌گذاری تبدیل گردد.

اگر معلم درس می‌دهد، اندیشه را بارور می‌کند و پول دریافت می‌کند، این شرافتمندانه‌ترین روش برای امرار معاش است. اگر پزشکی با تحقیقات علمی و پژوهش‌های خود مرزهای دانش را گسترش می‌دهد و پول دریافت می‌کند، شایسته‌ترین اتفاق برای صدرنشینی دانشمندان است؛ حتی اگر درآمدی نجومی داشته باشد. فاجعه آن است که مشاوره‌های تجاری برای ورود به بنگاه‌های مدرک فروشی و «پرزنت کردن‌های» عوام‌فریبانه برای استفاده از داروهای تجاری مورد توجه جامعه قرار گیرد. بر چنین جامعه‌ای باید گریست.


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

 

 همین چند روز پیش بود که به عنوان یک چهل پنجاه ساله امروزی تولدم را در کنار خانواده جشن گرفتم...

در روزگاری نه چندان دور، چهل پنجاه سالگی، سن قرار و آرام بود. چهل پنجاه ساله جزو بزرگان فامیل و خانواده بود. برای خودش احترام و برو و بیایی داشت. زندگیش کاملا تثبیت شده بود و امنیتی داشت و ثباتی...!

امروز اما چهل پنجاه ساله های ایرانی وضع دیگرى دارند..! نه مانند چهل پنجاه ساله های جوامع سنتی و سالیان قبل احترام بزرگتری و ریش سفیدی دارند، و نه همچون چهل پنجاه ساله‌های جوامع پیشرفته، ثبات مالی و امنیت اجتماعی.

چهل پنجاه ساله‌ی امروز، هم پدر و مادر است برای فرزندانش، و هم گاهی برای پدر و مادرش.. باید ستون محکم بزرگترها و کوچکترها باشد.

سفت و محکم بایستد و اصلاً احساس ضعف نکند. خیلی هم احساساتی نشود.

در روزگاری که نه فرزندش خیلی تره برایش خرد می‌کند و نه پدر و مادرش، او باید حواسش به همه‌ی آنها باشد. مشکلات همه را سر و سامان دهد و مشکلات خودش را هم. چهل پنحاه ساله‌ی امروز باید مسائل سن بلوغ فرزندش را حل کند. باید برای آینده‌ی فرزندش آنهم در این اوضاع آشفته، تدبیر بخرج دهد.

گرچه هنوز جسم و روحش هزار طلب دارد، اما باید با تنهایی کنار بیاید، چرا که حتی اگر بتواند رابطه‌ی پیچیده‌ی زناشویی را زنده و شاداب نگه دارد. باز هم تنهاست...! چون وقت ندارد و امکانش نیست به این چیزها فکر کند. چون همه منتظر اویند و متوقع از او.

چهل پنجاه ساله‌ى روزگار ما همچنان باید چهار اسبه کار کند. چون روزگارش ثبات اقتصادی ندارد هنوز و آینده‌اش نیز هنوز مبهم است و دیگر بدنش طاقت اینجور کار کردن را ندارد. گاهی فشار بالا می‌رود و گاهی پایین. گاهی تپش قلب می‌گیرد...!

چهل پنجاه ساله‌هاى این روزگار همان‌هایی هستند که در بلاتکلیف‌ترین دوران این سرزمین رشد کردند، تمامی آزمون و خطاها روی آنها صورت گرفت.

دلهره و ترس و نگرانی به داخل سلول‌هایشان رخنه کرد، جزئی از وجودشان شد و با آن بزرگ شدند، در بچگی مطیع بودند و در بزرگسالی نیز مطیع.

همیشه منتظر سرابی به نام آینده‌ی بهتر بودند و...

چهل پنجاه سا‌له‌ی عزیز؛

اگر بخت با تو یار بود و  هنوز زنده ماندی! قوی باش! خیلی قوی باش!

تو چهل پنجاه ساله‌ی این روزگاری در این سرزمین و زندگی هنوز با تو خیلى کار دارد...!

 


نظر()

  

دوستان گرامی؛ نزدیک به 8 سال از آغاز فعالیت های این صفحه می گذرد و من مایلم از همه دوستانی که در این مدت این صفحه را در کنار صفحات خواندنی خود حفظ کرده اند و حتی فراتر از آن به توسعه مخاطبان این صفحه کمک کرده اند، تشکر کنم.

هر نویسنده ای برای خوانده شدن می نویسد و برای شخص من اندیشیدن و نوشتن وسیله ای است برای کاشتن بذرهای تغییر خود و جهان از آنچه هستیم و به آنچه می توانیم باشیم.

علی رغم اینکه به دلیل مشغله های کاری و همچنین اهمیت وجود انسجام درونی مطالبی که منتشر می شود، انتشار مطالب و نوشتن برای این صفحه و خواننده های محترم مدتی به تاخیر افتاد، علاقمندم ضمن تشکر از پیگیری ها و همچنین توجه مستمر به این وب و افزایش و وجود مستمر بازدیدها، بتوانم جوابگوی الطاف دوستان خوبم باشم و به نوشتن در این صفحه ادامه دهم. این بازدیدها به بنده این اطمینان قلبی را می بخشد که امروز نوشتن و سخن گفتن بهتر از سکوت و درخود ماندنی است گاهی ممکن است بخواهم آن را دنبال کنم. حس ارزشمندی که هنوز کارهایی هست که توان انجام آن را داشته باشم.

برای آشنایی بیشتر با دیدگاه های همراهان این صفحه و نزدیک تر ساختن شکل تولید محتوی به نظرات همراهان گرامی و همچنین اشتراک مطالب و مسائل، منتظر اظهار نظر همه دوستان خوبم هستم.

ارادتمند: خسرو محمدی

@DrKhMohammadi

kh.mohamadi@gmail.com

satroar.parsiblog.com


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

گرامی باد و یاد و خاطره سیزده شهید روستای سات روآر؛

اولین یادواره شهدای روستای سات روآر: 21 تیر 1397


نظر()

  

شوراها مظهر اراده مردم و تجلی مردمسالاری دینی با هدف تحقق مدینه فاضله ایست که در اذهان عمومی بعنوان جامعه آرمانی شکل گرفته است . 

سالروز تشکیل شوراهای شهر و روستا تبلور انتخاب عصاره جامعه در پارلمانهای محلی است که ناظر بر عملکرد مدیران شهرها و روستاها قلمداد میگردند.

امروزه جهان در صدد بهره گیری از ظرفیتهای مردمی برای رفع مشکلات و نارساییهاست و رویکردی که بتواند بخشی از آلام مردم را کاهش دهد تکیه بر بازوان توانمند مردم و پرهیز از رفتار قدرت مأبانه است . 

نهم اردیبهشت مصادف با سالروز تشکیل شوراهای شهر و روستا را به اهالی فهیم و شریف و بطور اخص اعضای محترم شورای اسلامی روستای سات روآر تبریک گفته و از خداوند بزرگ توفیق فرد فرد آنان را از درگاه ذات پاک لایزال خواهانیم . 

امید است تا مردم ما خرسند و شورای ما ســـرفراز و ارزشهامان برقرار و پایدار بماند و مسیر انسجام و رشد و پیشرفت با قدرت هرچه بیشتر استمرار یابد.


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

متاسفانه و غافلگیرانه با خبر شدیم جوان دیگری از فامیل بزرگ سات روآر دار فانی را وداع گفت.

خسرو اسماعیل نژاد فرزند ناصر در روز جمعه 17 فروردین 97 از میان ما رفت و خانواده و فامیل را داغ دار کرد.

از خداوند بزرگ برای او رحمت و مغفرت الهی و برای خانواده داغدارش آرزوی صبر داریم.

این مصیبت بزرگ را به پدر، مادر، همسر و فرزندانش و خانواده های اسماعیل نژاد و محمدی تسلیت عرض می کنیم.

روحش شاد


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

با فرا رسیدن سال 1397؛

اول از همه برایتان آرزومندم که عاشق شوید،

و اگر هستید، کسی هم به شماعشق بورزد،

و اگر اینگونه نیست، تنهائیتان کوتاه باشد،

و برایتان همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشید،

که دست کم یکی در میانشان

بی تردید مورد اعتمادتان باشد.

وچون زندگی بدین گونه است،

برایتان آرزومندم که دشمن نیز داشته باشید،

نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،

تا گاهی باورهایتان را مورد پرسش و نقد قرار دهد،

که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،

تا که زیاده به خود غره نشوید...

و نیز آرزومندم مفید فایده باشید

نه خیلی غیر ضروری،

تا در لحظات سخت

وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

همین مفید بودن کافی باشد تا شما را سر پا نگهدارد.

همچنین ، برایتان آرزومندم صبور باشید

و با کاربرد درست صبوری برای دیگران نمونه شوید.

و امیدوارم اگر جوان هستید

خیلی به تعجیل، رسیده نشوید...

و اگر رسیده اید، به جوان نمائی اصرار نورزید

و اگر پیر هستید، تسلیم ناامیدی نشوید

چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد

و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

امیدوارم بتوانید به پرنده ای دانه بدهید، و به آواز یک سهره گوش کنید

وقتی که آواز سحرگاهیش را سر می دهد.

چرا که به این طریق

احساس زیبائی خواهید یافت، به رایگان.

امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانید

و با روئیدنش همراه شوید

تا دریابید چقدر زندگی وجود دارد...

بعلاوه آرزومندم پول داشته باشید

زیرا در عمل به آن نیازمند هستید

و برای اینکه سالی یک بار

پولتان را جلو رویتان بگذارید و بگوئید: این مال من است.

فقط برای اینکه روشن کنید کدامتان ارباب دیگری است!

و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشید

واگر زن هستید، شوهر خوبی داشته باشید

که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان

باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد

دیگر چیزی ندارم برایتان آرزو کنم به جز حضور خدا، نور ایمان و احساس رضایت در لحظه لحظه زندگیتان...!

"فرا رسیدن نوروز و جشن زایش و تغییر، بر شما مبارک"


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

مشخصات مدیر وبلاگ

دکتر خسرو محمدی [60]

متخصص رواندرمانی و مشاوره، مدرس دانشگاه، پژوهشگر حوزه علوم رفتاری
ویرایش

لوگوی دوستان













ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ